Part12 Bad girl

143 24 2
                                    

سارا

خب گفتن حقيقت به هري مثه اين بود كه به يه شير نامه بنويسي كه شير نازنين كرم قهوه اي لطفا بيا منو لقمه كن و بخور
ارادتمند تو غداي خوشمزت

اينو جدي ميگم چون اون لحظه حتي تك تك موي رگاي صورت هري هم ديده بودن . تا من باشم مه ديگه اعتماد نكنم

- تو احمقي خودكشي اونم يه دختر١٨ ساله ؟ محظ رضاي خدا عاقل باش ميتونستي با ما تماس بگيري اين حماقت قرنه كه به خاطر حرفاي بقيه ناراحت بشي گذشته تو مال خودته سارا و اون موضوع اصلا هم مهم نيست.

اون گفتو با خشم تو چشمان نگاه كرد مثه بابا ها داشت نصيحتم ميكرد.
- اينجا باش من الان ميا
اون گفتو زود رفت.
ديووووننننسسسس.

خودش دوسال پيش ٣ تا خودكشي نافرجامو ٤ شرب خمر داشت كه تا مرگم رفت بعد منو نصيحت ميكنه .
-stupid Harold.
اون خيلي زود برگشت.
- الان دقيقا چيكار كردي؟
- پول بيمارستانو دادم
دهنم خورد به زمين اون جدا احمقه.
- افرين هرولد تو تو گند زدن ماهري حالا من بايد به اون خراب شده برگردم.
و مثه يه بچه تخس دست بسينه و اخمو ايستادم
- كوچولوي بد عنق تو اونجا نميري
بعد از اون چشمكاي مخصوص زدو خنديد

- شانس بياري وگرنه اين بار قبل از خودكشي تو رو ميكشم
- واو خانم قاتل ميشه باهاتون يه سلفي بگيرم؟

و بعد باهم خنديديم .

-دختر بد عنق
...............
هري
-اوه مادر ايسنات من درك ميكنم من حتي اونو به خاطر كارش دعوا كردم  من فقط ميخام كه طبق قانون اجازه بديد اون از اينجا بره بيرون اون ١٨ سالشه تازه سالهاست كه من اونو ميشناسم در واقع كل  خانوادم .
- باشه اما براي انجام كار هاي حقوقي به حظور شما و خانوادتون نيازه متوجه هستين كه؟
- اوه بله حتما فقط كافيه كه باهامون تماس بگيرين.
و بعد سريع شمارمو روي كاغذ نوشتم و از دفتر بيرون اومدم.

- هي تو جادو گري اد عاشقتم پسر
- اه اه حالم بهم خورد پرستيژ داشته باش يكم
- رو مخ
- بد عنق
- تويي
- نه من بي اعصابم
- نه رو مخي
-باشه حالا با رو مخ مياي بستني فروشيي
- يس بريم ايس لند همونجا كه قبلا يه بار با هريت رفتيم
- به سوي ايس لند
و بعد بلند خنديديم .
تموم طول راه ما با اهنگ ميخونديم

Hey slow it down
Whata you want from me
Yeah
Im afraid
Whata you want from me
Whata you want from me
بعد هري سرشو بر گردوند و به يه حالت نمايشي گفت
- تو جدا از من چي ميخاي ؟ ها ؟
- بستني اسكپي با اسكپاي بستني ادامسي سيب سبز  و شاتوت و شكلات و قهوه.
- يه نگا به ليستت بنداز چيزي كم نمونه
- نه كامله
من با خنده گفتم

.............
ما كل روز و چر خيديم خنديديم بستني و مك دونالد خورديم كلي عكس دست پاپا رازيا داديم من يه عالمه كيف و كفشو لباس نو گرفتم . و در كل همه پول هري و خرج كردم .

امروز محشره
..........
سلام و دو صد درود
خب من كاور و عوض كردم دوسش دارين؟ جمله ي روش خيلي مهمه يه ديالوگ غمگينه و اين كه احتمال پاك كردن داستانم هست.
لطفا اگه نظري داريد براي كاور كامت كنيد يا مسيج و دايركت بدين يا اگه دوست داشتين عكسي رو برام دايركت كنيد من اگه بشه حتما ازش استفاده ميكنم .
به علاوه يه عكس خوب براي استوري ايديز ميخام اگه عكسي وب داريد برام دايركت كنيد يا خاستين يه كاور بسازيد من هركدومو خوشم اومد ميزارم و اگه كاور ميسازيد و ميفرستيد اسمتونم بعد از عكس بنويسيد
All the love
Jairan

Death wishWhere stories live. Discover now