" لی لی گفت که هر چی لازم دارم به تو بگم "
سرمو فرو کردم تو بالش و جوابشو ندادم
" بیدارشووووو "
اون تند تند تکونم دادو دوباره گفت
" بیدارشوووووووو لطفن وگرنه مجبورم رو تختت کارمو انجام بدم "فسقلی دو برابره قدش زبون داره :|
عنتر خانوم
خب برو به یکی دیگه بگو
این همه جنده تو این خونه هست گیر داده به منزیره لبم فوحش دادمو همون طور که چشام بسته بود از جام پاشدم و نشستم رو تخت
" چشاتو باز کن "
بچه گفتو من بهش توجهی نکردم
بازور رفتم سمته دستشویی
دره دستشویی رو باز کردم و به بچه گفتم
" مگه نگفتی که میخوای بشاشی؟؟"اون یه هینه بلند کشیدو گفت
" بی ادب ... من بهش میگم جیش "
" هر چی که هست ... بیا اینجا "
اون بدو بدو از کنارم رد شدو رفت تو دستشوییپرید رویه دستشویی و پاهاشو گذاشت دو طرفه کاسه توالت
" اونطوری نیییست ... باید کونتو بذاری روش ابله "
من بهش گفتمو اون فقط خندیدبعد از چند ثانیه خندشو قورت دادو گفت
" چه جوری باید بلند شم؟؟؟ پاهام میره تویه جیشام ... و اگه پاهام جیشی بشه تمومه زحماته لی لی هدر میره اون دیشب منو بر حمووووووم"
" بهت که گفتم باید کونتو بذاری ... حالا هم همونطوری که پاهاتو بردی بالا بیارشون پایین واسمم مهم نیست که لیام دیشب باهات چی کار کرد"
اروم باش مارگریت
اروم باش تو نباید به اون حسودی کنی اون فقط یه بچه کوچوله ی سه سالست همین
" کمکم کن "سرمو تکون دادم و گفتم
" نع "
" لطفن؟"
" نع "
اون هر لحظه ممکن بود گریه کنه
خب من اهمیتی نمیدم
میتونه تا فردا صبح عر بزنهاون داد زد
" کمکم کن "
به لبخنده موزیانه زدمو درو روش بستمو
اون جیغ زد و من خندیدم
بعد از این که لباسامو عوض کردمو یکم ارایش کردم هندزفیریم رو برداشتم و واسه خودم یه اهنگ گذاشتم تا دیگه صدایه جیغه اون عنتر خانومو نشنومهمونطور که رو مبله روبرویه تلویزیونه اتاق نشسته بودم یهو دیدم دره دستشویی باز شد
هندز فیریمو از تو گوشم دراوردمو زدم زیره خنده
پاهایه اون خیس بود و صورتشم اشک الود بود
معلوم بود که پاهاش رفته تویه کاسه توالتدماغشو کشید بالا و گفت
" میشه خواهش کنم لطفن بیای بهم جایه صابونو نشون بدی و بعدم یه پوشک بهم بدی؟؟؟ "
ابروهامو بردم بالا و گفتم
" چرا پوشک میخوای؟؟ مگه نمیتونی خودتو کنترل کنی؟"" چرا میتونم مامانم قبل از این که بمیره بهم یاد داد ولی از اونجایی که من از دستشوییه خونمون خوشم نمیاد پوشک میبندم .... میدونی اونجا کثیفه و کسیم نیست که تمیزش کنه "
شونه هامو انداختم بالا و رفتم تو دستشویی و یه شامپو که واسه بچه ها بود دادم بهش
نمیدونم این از کجا اومده بود احتمال لیام خریده بود چون یه بسته پوشکم بغلش بود
![](https://img.wattpad.com/cover/50962219-288-k758639.jpg)
VOUS LISEZ
different worlds
Aléatoire_ما خیلی شبیه به همیم ... ولی یکم که دقت کنی میبینی ما متفاوت ترین ادمایه رویه زمین هستیم دوتا ادم با دوتا دنیای متفاوت!