|| Chapter 9 ||

1.7K 311 91
                                    

زين، هری و دوست جديدش لویی توی كافه تريا نشسته بودن، یه سکوت پرتنش هوا رو پر کرده بود. زين به دور و بر نگاه كرد و آدم های بیشتری رو نسبت به دو روز گذشته ای که اینجا بود دید. چشم هاش روی پسر بلوند کوچیکی كه تنها یه گوشه نشسته بود موند، چشم هاش به سختی روی غذاش تمرکز کرده بودن، لب هاش آروم حركت ميكرد. با كسي داشت حرف ميزد؟ زين به دور و بر اون پسر نگاه كرد و اخم كرد. هيچکس ديگه ايی كنارش نبود. زين به پسر بلندتری که کنارش بود نگاه كرد و آروم به شونه اش سقلمه زد. هری به پايين نگاه كرد و ابروهاش رو بالا برد. زين سرش رو عقب برد و با صورت سوالي بهش نگاه كرد.

"اون کای ئه"

اون به سادگی گفت و به چرخوندن قاشقش توی مایع قهوه ای توی کاسه ادامه داد، آشپزها بهش میگفتن 'سوپ' اما اون یجوری بود انگار یکی توی کاسه ریده و یکم آب بهش اضافه کرده. زين آروم سرش رو تكون داد و به کای نگاه كرد قبل از اينكه دوباره به ظرف غذاش نگاه كنه.

"مشكلش چيه....؟"

زين آروم گفت، و دوباره نگاهشو به پسر مو فرفری برگردوند.

"اون ديوونست."

هری خنديد و شونه اش رو بالا انداخت.

"هری... اينو نگو."

لويي سرفه كرد و نگاه دلسوزانه ای به کای كرد.

"خب این حقيقته!"

هری شونه هاش رو بالا انداخت و از خودش دفاع كرد.

"اینجا هممون دیوونه ایم"

اون زمزمه كرد، حرفش باعث شد لويی احساس ناراحتی كنه.

"هممون ديوونه نيستيم هری"

اون غر زد و دست به سینه نشست. هری چشم هاش رو چرخوند و به جر و بحث با لويی ادامه داد تا زمانی كه متوجه يه چيزی شدن. زين رفته بود!

"خفه شو..."

لحجه ی ايرلندی بلند ناله كرد. زين آروم لبش رو گاز گرفت و یه صندلی رو از کنار اون بیرون کشید و نشست. سر كای سريع اومد بالا و به پسر برنزه نگاه كرد و ناله كرد.

"تو كی هستی؟"

اون غر زد. موج کوچیکی از ترس از بدن زین گذشت. اون با استرس پشت گردنش رو ماليد.

"ازت يه سوال پرسيدم..."

اون با حالت تاريكي پرسيد. زين آروم لبش پایینش رو گاز گرفت، يادش اومد هری چطور وقتی هری برای اولین بار هم رو ديدن گفت.

"ز-زين..."

اون آروم گفت، تقريبا بی صدا. كای برگشت و بی صدا چند کلمه به خودش گفت، تقريبا ميشه گفت با خودش حرف ميزنه. زين اخم كرد و برای چند دقيقه ساكت بودند.

"چرا اينجايی؟"

اون با عصبانيت پرسيد. زين دوباره بهش نگاه كرد و ابرو هاش رو بالا برد.

Mental || Zarry | CompleteWhere stories live. Discover now