14

483 90 66
                                    

هری :

رو صندلی های وسط سینما نشسته بودیم .
اندرو سمت چپم و لویی سمت راستم بود ،  لیام کنار لویی نشسته بود و نایل نامرد هم وقتی دید کلی خوراکی دست لیامه  سریع روی صندلی کناری اون نشست .
زینم کنار نایل نشسته بود و داشت کل فیلمو حدس میزد . البته اصلا به حدس زدن نمیخورد چون اون حتی دیالوگارو هم درست میگفت .

وسطای فیلم بود که گوشی اندرو زنگ خورد و رفت که جواب بده .

فیلمش واقعا ترسناک بود من عمرا دیگه خودمو توی اینه نگاه کنم .

لویی یه نگاه بهم انداخت و اروم پرسید : « حالت خوبه ؟ »

سرمو تکون دادم و تو دلم به نایل ، که همه پاپ کرنها رو خورده بود و به لیام میگفت بره یکی دیگه واسش بگیره ، فوش میدادم .

یهو دختره توی فیلم جیغ زد و منم بدون اراده چشمامو بستم و دسته ای صندلی رو فشار دادم و سعی کردم جیغمو خفه کنم که حس کردم یکی دستمو گرفت ، نمیدونم دستای اون زیادی داغ بود یا من از ترس یخ زده بودم .

یک چشممو باز کردم که دیدم لویی با لبخند نگاهم میکنه . به دستامون نگاه کردم که دوباره صدای جیغش اومد ، چشمامو بستم و من دست لویی رو گرفتم توی دستم .

همونجور که چشمام بسته بود حس کردم لویی نزدیکم شد .
اروم پرسید : « تو میترسی ؟ میخوای بریم ؟»

همون جور که چشمام بسته بود سرمو تکون دادم .

با اون یکی دستش گونه ام رو نوازش کرد و گفت : « هری ، چشماتو باز کن »

اروم چشمامو باز کردم که دیدم لویی داره با لبخند نگاهم میکنه .

صدای جیغ و دویدن میومد ، خواستم به پرده سینما نگاه کنم که صورتمو گرفت و گفت : « نگاه نکن ، حواست به من باشه »

زبونم بند اومده بود هم از ترس هم از اینقدر لمس شدن توسط لویی .

دستم رو فشار داد و گفت : « الان میریم بیرون . باشه هری ؟»

سرمو تکون دادم و لویی بلند شد و دستمو گرفت و باهم رفتیم بیرون و به صدای نایل که میگفت کجا میرید توجه نکردیم .

اندرو وقتی منو و لویی دید گوشیشو قطع کرد و اومد سمتمون .

اندرو : « چی شده ؟ چرا اومدید بیرون؟ »

یه لبخند بی جون بهش زدم و گفتم : « چیزی نیست . میخواستم برم دستشویی لویی ام باهام اومد »

اندرو چشمش به دستای قفل شدمون افتاد . زودی دست لویی رو ول کرد.

لویی اخم کرد .

اندرو که اخم لویی و دستپاچگی منو دید یه نیشخند زد و گفت : « باشه . دیر نکنید » و رفت داخل سالن سینما .

for you [l.s]Where stories live. Discover now