هری :موهامو ریختم دورم و سعی کردم خیلی عادی بیام و پیش بچه ها بشینم .
شانس اوردم که هنوز مشغول بازی بودن و اصلا متوجه نبود ما نشده بودن ، فقط اندرو یه نگاه کوتاه بهم انداخت و باز دوباره حواسشو به بازی لیام و نایل داد .جوری که همشون با هیجان بازی رو نگاه میکردن انگار خیلی مهم بود .
لویی با لبخند کنارم نشست و دستشو انداخت دورم .
لویی : « هی بچه ها یعنی اومدیم دور هم باشیم ها همش دارید بازی میکنید »
لیام همونجور که پشتش به ما بود و حواسش کاملا به بازیش بود انگشت فاکشو اورد بالا .
زین زد زیر خنده و به لویی که با تعجب نگاهشون میکرد گفت : « بازی حساسه جفتشون اعصاب ندارن »
به نایل نگاه کردم که با اخم داشت بازی میکرد و اصلا اهمیتی به مکالمه ما نمیداد .
زین یهو شروع کرد داد زدن .
زین : « پاس بده پاس بده لیام »
دقیقه های اخر بازی بود و انگار یه موقعیت گل واسه لیام پیدا شده بود .
نایل : « تو خفه شو زین بزار خودش بازی کنه »
با اخم سعی داشت نزاره لیام بهش گل بزنه .
ولی اینجور که من داشتم میدیدم گل رو حتمی میخورد .که یهو نایل خودشو انداخت روی لیام و سعی کرد دسته رو ازش بگیره و نزاره بهش گل بزنه . لیامم دسته رو گرفته بود بالا تا دست نایل بهش نرسه و بقیه با تعجب داشتن به اون دو تا نگاه میکردن .
وسط درگیری زانوی نایل به دیک لیام خورد و اونم دادش رفت هوا و دسته رو انداخت و دیکش رو گرفت .
نایلم با شیطنت دسته رو ازش گرفت و با یه لبخند گنده روی لبش گفت : « اوپس ببخشید اشتباهی خورد »
البته از خنده اش معلوم بود کاملا عمدی این کارو کرده .
لیام وسط پاشو گرفته بود و داشت میپیچید به خودش و ما همچنان شوک زده به صحنه جلومون نگاه میکردم که با صدای سوت از تلویزیون مشخص شد نایل بازی رو برده .
نایل : « اینه دیدی گفتم من میبرم ، شرطو باختی اقای پین »
اندرو با نایل های فایوی داد و رو به زین گفت : « من که بهت گفتم میبره »
زین دست توی جیبش کرد و یه اسکناس 20 پوندی از کیف پولش در اورد و گذشت کف دست اندرو که با شیطنتت واسش ابرو بالا مینداخت .
زین : « من که راضی نیستم ولی بیا »
اندرو : « راضی بودن تو مهم نیست ما شرط بستیم »
به لویی نگاه کردم که داشت با خنده به بچه ها نگاه میکرد .
هری : « چند دقیقه نبودیم ها معلوم نیست چی رو از دست دادیم »
YOU ARE READING
for you [l.s]
Fanfictionقرار نیست ، زندگی کسل کننده کسی دچار یه تحول بزرگ بشه. قرار نیست ، عشق چشم کسی رو کور کنه . قرار نیست ، کسی بخاطر عشقش خودشو عوض کنه. #larry