هری :داشتم سعی میکردم یه چیزی واسه شام درست کنم تا حداقل فکرم ازاد بشه .
داشتم سبزیجات خورد شده رو روی مرغ میریختم که صدای تلفن خونه اومد . با عجله سبزیجات رو ریختم روی مرغ و مرتبشون کردم و ظرفو گذاشتم توی فر . صدای تلفن رو دنبال کردم ، چون نمیدونم اخرین بار کجا گذاشتمش .
حتما باز اندرو زنگ زده و میخواد مطمعن بشه خوبه ام یا نه . مثل ده دفعه قبل .
تلفن رو بین کوسن ها پیدا کردم و وقتی شماره نایل رو دیدم تعجب کردم ، نکنه چیزی شده که زنگ زده . ما که صبح باهم حرف زدیم .
گوشی رو جواب دادم ولی هیچ صدایی از اون ور خط نمیومد جز صدای راه رفتن .
هری : « الو ... نایل ... الو ؟ چرا حرف نمیزنی؟ چیزی شده ؟ »
دیگه داشتم نا امید میشدم از اینکه صدایی از اون ور خط بیاد ، حتما دستش خورده و بهم زنگ زده . خواستم قطع کنم که یهو از پشت خط صدای کسی اومد .
لویی : « هز »
صدای لویی بود ، مطمعنم صدای لویی بود . هول کرده بودم و تپش قبلم بالاتر رفته بود . ما بعد اون دعوامون دیگه باهم حرف نزدیم و الان که صداشو میشنوم میفهمم چقدر دلم واسش تنگ شده .
هری : « لو »
به زور این کلمه رو به زبون اوردم .
از مکث لویی معلوم بود اونم انگار نمیدونه چی باید بگه .
نفس عمیق کشیدم و سعی کردم جو سنگین بینمون رو از بین ببرم .
هری : « خوبی ؟ »
لویی : « اره ... تو چی ؟ »
صداش اروم تر قبل شده بود و جو هنوز وحشتناک سنگین بود .
هری : « منم خوبم »
لویی : « گوشیت خاموش بود »
شروع کردم کندن پوست لبم .
هری : « اره گوشیمو گم کردم »
میدونم با دروغام دارم وضع رو بدتر میکنم ولی واقعا نمیتونم راستشو بگم .
لویی : « ام ... نایل گفت گوشیت شکسته »
شت گند زدم ، جدی باید به فکری به حال حافظه ام کنم و اگه بخوام دروغ بگم لااقل به همه یه دروغ رو بگم .
هری : « اره ... اره شکسته بود ولی بعد گمش کردم »
مزه خون رو توی دهنم حس میکردم ولی نمیتونستم دست از کندن پوستشون بردارم .
لویی : « اها »
کمی مکث کرد بعد ارومتر ادامه داد ، جوری که به زور صداشو میشنیدم .
لویی : « بابت اون روز ... من واقعا نمیدونم چرا اینجوری رفتار کردم ... میدونم نباید از پشت گوشی اینو بگم ولی معذرت میخوام ...میدونم زیاده روی کردم و باعث شدم تو بزاری بری ... ولی ... ام ... میتونی به بخشیدنم فکر کنی ؟ »
YOU ARE READING
for you [l.s]
Fanfictionقرار نیست ، زندگی کسل کننده کسی دچار یه تحول بزرگ بشه. قرار نیست ، عشق چشم کسی رو کور کنه . قرار نیست ، کسی بخاطر عشقش خودشو عوض کنه. #larry