29

400 75 19
                                    


لویی :

واقعا نمیدونم چیکار کنم ، من گند زدم و هری رو توی بدترین حالش ول کردم . ولی خوب منم ترسیده بودم فکر کردم گذشته داره تکرار میشه .

زین میگه باید برم پیشش و ازش معذرت خواهی کنم و دلیل رفتارمو واسش توضیح بدم . ولی خوب ، نمیدونم باید چیکار کنم . دوست ندارم فکر کنه من یه بازنده ام .

تنها کسی که راجب گذشته ام میدونه زینه ، اونم چون وقتی این اتفاق افتاد اونجا بود وگرنه دوست ندارم کسی بخاطر گذشته ام بهم ترحم کنه .

_ « لویی ؟؟ لویی ؟؟ حواست کجاست ؟ »

با صدای یکی به خودم اومدم و سریع لبخند زدم تا افکار منفیم از ذهنم پاک بشه .

آنا انگار خیلی وقته داره صدام میکنه چون بدجور بهم زول زده .

به ماگ کاغذی توی دستم نگاه میکنم ، بدون اینکه حواسم باشه مچاله اش کردم .

آنا میاد جلو و اسم دختر رو به رویمو میپرسه و روی یه ماگ جدید مینویسه  .

آنا : « بهتره کمی استراحت کنی ، من جات وایمیسم »

با یه لبخند فیک میگه و با چشم و ابرو بهم میگه که برم .

ماگ کاغذی رو میزارم روی میز و پیشنبدم رو در میارم و میرم سمت دستشویی و چندبار صورتمو با اب سرد میشورم .

من دیگه لویی دو سال پیش نیستم و میتونم احساساتم رو کنترل کنم .

خودمو تو آینه نگاه میکنم . از صورتم داره اب میچکه و موهای روی پیشونیم خیس شدن ولی نمیتونم از خیره شدن به چشمام دست بکشم ، یخی تر همیشه ان و هیچ حسی توشون نیست انگار از درون مرده ام .

دستامو پر اب میکنم و دوباره صورتمو میشورم و دوباره و دوباره . مهم نیست بیرون چقدر سرد باشه و ممکنه سرما بخورم با این کارم .

از توی آینه یه پسری رو میبینم که اومده داخل . سعی میکنم لبخند بزنم و کمتر عجیب غریب به نظرم برسم ، اونم واسم لبخند میزنه .

صورتمو با دستمال خشک میکنم و از دستشویی میام بیرون و بعد برداشتن گوشیم و تشکر از آنا که جام ایستاده از کافه میزنم بیرون ، البته کمتر دو ساعت تا پایین شیفتم مونده ولی نمیتونم اون فضا رو تحمل کنم .

باید برم پیش هری و همه چی رو واسش توضیح بدم و امیدوار باشم ببخشم .

هوا سرد شده و موهای خیسم باعث میشه سرما رو بیشتر حس کنم .

قدمهامو بلندتر بر میدارم تا به خوابگاه میرسم . میرم سمت اتاق هری و پشت در وایمیسم .

باید در بزنم الان ؟ یا نزنم ؟ بگم اومدم خودتو ببینم ؟ یا به بهونه لیام برم ؟ هنوز اندرو هستش ؟ واااای خدای دارم دیوانه میشم

for you [l.s]Where stories live. Discover now