5)Green💚

445 144 178
                                    

_


هری با سرعت زیادی به سمت خونه حرکت میکرد
دستش از روی بوق ماشین جدا نمیشد لایی میکشید و سبقت میگرفت تا بتونه هر چی زودتر به خونه برسه

وقتی لیام با حال بد به گوشی هری زنگ زد و خواست بیاد پیشش هری دست پاچه شد و بدون پرسیدن چیزی سمت خونه راه افتاد اون فقط میترسید دوستش دوباره درگیر گذشته نشده باشه

*فلش بک*
د.ا.د.هری

روی کاناپه نشسته بودم با یک شلوار سفید و چروک گشاد،یک دستم آبجو بود و دست دیگم کنترل،بی هدف کانال هارو عوض میکردم و کلافه بودم

کلید توی قفل در چرخید و باز شد و بی هوا سرمو سمت در چرخوندم میدونستم لیامه
و شت...با دیدن لیامی که توی خون غرق بود ترسیدم و هول شدم

ابجو و کنترل رو روی هوا ول کردم و به سمتش دوییدم و هیکل بی جون و سنگینش رو روی خودم انداختم تا کاناپه اوردمش
با رفتن شیشه توی پام و سوزشش فهمیدم آبجو روی زمین افتاده و خورد شده

+فاک چه گندی زدم..لیام کی باهات همچین کاری کرده؟
لی شروع کرد به هق هق کردن که بیشتر باعث دست پاچگیم شده بود

+لیام خواهش میکنم باهام حرف بزن دیدنت تو...تو این حال برام خیلی س...سخته
-هری از خودم متنفرم
کم کم داشت گریم میگرفت نمیدونستم چیکار کنم

صورتش از کتک های زیادی زخم شده بود و چشمای قرمزش که حاصل از گریه هاش بودن دلمو به درد میاورد
میخواستم کار هرکی که بوده رو زیر مشت و لگد هام خفه کنم ولی لیام بی حال تر ازین حرفا بود که چیزی رو برام توضیح بده پس تصمیم گرفتم یکم دهن گشادمو جمع و جور کنم تا خودش به حرف بیاد

لیام رو روی کاناپه دراز کردم و پشتشو ماساژ دادم
+پس حداقل یکم استراحت کن
تا اومدم برم سمت اشپزخونه که باندی چیزی برای زخمای روی صورتش پیدا کنم دیدم شروع به حرف زدن کرد منم از رفتن به آشپز خونه منصرف شدم و اروم پایین مبل نشستم

-من اح...حمقم میدونی چرا؟ میخوای بدونی؟ با اینکه میدونستم لورا هیچ علاقه ای به من نداره دنبالش رفتم ولی ولی هی...هیچ فایده ای نداشت

با گریه توضیح میداد و منم که پشتم بهش بود و به پایه مبل تکیه داده بودم،زانو هامو بغل کردم و اروم همراه با لیام اشک ریختم تنها کاری که ازم برمیومد

با صدای گرفته که بزور از گلوم درمیومد دنبال حرف لیام و گرفتم
+پ..پس چیکار کردی؟
با بغضی که یهو ترکید ادامه داد
-گ..گذاشتم که بره ولی ن..نتونستم هری،من نتونستم دوریشو تحمل کنم نتونستم بذارم بره من بهش نیاز داشتم هنوزم دارم،اون..اون میدونه که من دوسش دارم و بخاطر خوشحالیش هرکاری میکنم ل..لورا زرنگه نقطه ضعفمو میدونه و همیشه ازش استفاده میکنه،من احمقم

looking for love[L.S]CompletedWhere stories live. Discover now