کامنت زیاد بذارین
کم لطفی نکنین خلاصه
مرسی؛
ذهنش درگیر بود درگیر شکایی که نسبت به لوییه خیالیش داشت هری خیلی بدبین شده بود لو حق داشت ازش دلخور باشه اخه اون خیال کوچولو و شیرین چه آسیبی میتونست بهش بزنه؟هری خودش باید حواسش میبود با حرفاش و رفتاراش این رویا رو تلخ نکنه و همیشه شیرین نگهش دارهساعت هنوز نه صبح بود پس وقت کافی برای اماده شدن داشت بدنش رو با حوله از قطره های مزاحم آب خلاص کرد و لباس زیرش رو پاش کرد و حوله موهاش رو سفت تر کرد و سمت ساک لباس کوچیکش رفت
یک پیرهن قرمز ساده برداشت و روی تخت انداخت و بعد شلوار مشکی ساده...موهای نم دارشو با حوله سعی میکرد خشک کنه که در باز شد و صورت هیجان زده خواهرش جم از لای در معلوم میشه ولی این خیلی زود تغییر میکنه
×اونا چیه؟!
+چی؟جلوتر اومد و به لباسایی که هری انتخاب کرده اشاره میکنه
×تو قرار نیست این شتو بپوشی
توی ساک رو بیشتر گشت ولی متاسفانه چیزی دستگیرش نشد
×پس اون همه کت کجا رفتن؟+قرار نبود بیام عروسی که ده دست کت و شلوار با خودم بیارم
جم اخم کرد و ساکو از دست خودش نجات داد دست هری رو گرفت و تا توی اتاق خودش کشید
×من هنوز یک سری لباسای جاناتانو دارم یه..یه کت و شلوار مطمئنم این جاها بودهمونطور که توی کمد رو بهم میریخت میگفت و متوجه اینکه دل برادرش مچاله شده از اینکه جم هنوز لباسای نامزدش که ترکش کرده رو نگه داشته،نشد
+نگهش داشتی؟چرا؟
جما از کمد سرشو بیرون اورد و به موهای توی هوا پخش شدش پوفی کشید×چیو؟
+لباساشو
×خب..نمیدونم..نمیدونم دیگه ببین مثل الان بدرد خورد
بیخیال گفت و سریع تر برگشت تا احساساتی تر از این نشه و مثل دخترای دبستانی تو بغل داداشش گریه نکنهبالاخره با کت و شلوار مشکی که روش کاور پلاستیکی کشیده بود بیرون اومد
×باید اندازت باشه بپوش
+مشکلی نداره؟
×چرند نگو بپوششلباسو از کاور دراورد و پیرهن سفید رنگو از زیر کت دراورد و به هری داد تا بپوشه سر آستیناش رو بست و جما توی بستن دکمه های اصلی کمکش کرد
×پسر انگار برای خودت دوخته شده کاملا اندازست
+اره خوشبختانهلبخندی زد و شلوار مشکی رنگ رو پاش کرد کت رو روش پوشید و کروات ظریف و کوچیکی هم جم براش بست
×اینم اخریش جناب استایلز
چند دکمه اولو باز گذاشت و بنظرش از این بهتر نمیشد(کاور)×حالا میریم که پرنس رو سوار اسب سفید کنیم
+اصولا برعکسشه
×خب داداشه من چون تویی اینجوری شده
شونه بالا انداخت هری رو بغل کرد
×استایلز ها خونواده بخت برگشته
ŞİMDİ OKUDUĞUN
looking for love[L.S]Completed
Hayran Kurgu-تو میری و من چشم به راه تو میمانم فکر نکن رهایت کردم من روانه به دنبال تو شب ها هم در خواب هم راه میروم -کاپل:لری(لویی تاپ) اندکی زیام(لیام تاپ) -اسمات داره🔞 -ژانر:عاشقانه -وضعیت:تموم شده -هپی اند 🥇1#larrystylinson :)