8)Blue💙

406 132 161
                                    

ووتو بالای صدتا کنین مرسی:)

با صدای وحشتناکی از خواب نازنینش پرید وزیر لب فوحشی نثار اون صدا کرد ولی حتی به خودش زحمت نداد تا چشاشو باز کنه طولی نکشید که اون صدا خود به خود قطع شد لایه چشمشو باز کرد و به ساعت روی میز نگاه کرد،متوجه وجود هری توی اتاق شد و خودشو دوباره به خواب زد

د.ا.د.لویی

آفتاب مستقیم تو چشمم بود نه اینورتر نه اونورتر صاف تو تخم چشم من بود چه صبح قشنگی واقعا
کلافه بلند شدم و به سمت مَستر رفتم و سرپا کارمو کردم و به صورتم یه آبی زدم

+فاک من حتی مسواک ندارم

باید به هری بگم یک سری وسیله از خونه برام بیاره تیشرتمو تنم کردم و روبه رو آینه وایسادم نگاهی به زخم سرم انداختم و ایح واقعا چندش بود
چشمم یهو به لاکای مشکی رنگ روی میز افتاد
بعید میدونم مال هری باشه

روتختی سفید رنگو مرتب میکردم که چشمم به عکسای رو دیوار افتاد هری بود و کنارش یه خانومی ایستاده یعنی دوست دخترش بود؟نه،بیشتر عکسا انگار خانوادگی بود
بیخیال شدم و شونه بالا انداختم
+به تو چه آخه

به ارومی در اتاق و باز کردم صدایی به گوشم نمیخورد انگار کسی خونه نبود همینکه راهرو رو طی کردم چشمم به هری خورد که به سختی خودشو روی کاناپه مچاله کرده و موهای فرفریش صورتشو پوشونده

+پیشی دراز
اروم زیر لب گفتم میدونم بی معنیه ولی این صفت واقعا برازندش بود

دور خونه چرخی زدم و دهنم از تعجب باز مونده بود هری کل شب بیدار بوده و خونشو مرتب کرده؟
واو انتظارشو نداشتم به طرف آشپزخونه رفتم و با دیدن قهوه ساز مشغول درست کردن قهوه شدم

د.ا.د.هری

با درد توی بدنم صورتم مچاله شد یادم اومد نزدیکای صبح بعد از دید زدن لویی تو خواب،روی کاناپه خوابم برده بود و کمر درد مزخرفم بخاطر جابه جا کردن اون کارتن ها

متوجه صدایی توی خونه شدم،صدایی که گوشم و نوازش میکرد دنباله صدا رو گرفتم وقتی خودمو پیدا کردم که توی چارچوب ورودی آشپز خونه پشت سر لویی وایستادم

پس منبع صدا از اینجا بوده نیشخندی زدم و به دیوار دست به سینه تکیه دادم چیزی نگفتم تا مانع خوندنش نشم
صداش واقعا بهشتی بود دلم نمیخواست تموم شه

ولی طولی نکشید که برگشت و با دیدنم صداش قطع شد
-بیدار شدی؟
+صدات مگه میذاره دو دقیقه چشم روهم بذارم
با بدجنسی طرفش گفتم

-از خداتم باشه برات بخونم خیلیا ارزوی اینو دارن
+عجب! دیشب راحت خوابیدی؟ بهتری؟
با تکون دادن سرش آره ای گفت
+شرمنده یادم رفت آلارم ساعتو قطع کنم بد خوابت که نکرد؟
-نه به موقع قطعش کردی

looking for love[L.S]CompletedWhere stories live. Discover now