طاق باز روی تخت دراز کشیده بود که صدای تق تق در باعث شد خودش رو جمع و جور کنه . دامن رو صاف کرد و بلند شد و نشست ._ بفرمایید !
در باز شد و کله ای وارد شد : اجازه هست ؟
لبخند زد : باز چی شده ؟
منشی صحنه ی تازه وارد در آستانه ی در ایستاد و موهاشو پشت گوشش داد : فکر کنم گند زدم دوباره !
لبخند زد : اشکالی نداره ؛ چی ؟
_ به جای موزیک پیام بازرگانی رفتم !
به خنده افتاد . عجیب بود میبایست بعد از اینهمه گند زدن اون دختر رو حداقل اگه اخراج نمیکنه یه لگد بهش بزنه اما فقط به خنده می افتاد . بهرحال اون خودش هم همچین باهوش شروع نکرده بود .
_ باید تمام این خرجهایی که روی دستم میذاری رو باهات حساب کنم ؟
با خنده گفت و کفش های سفتش رو که بعد از ساعتهای دویدن موفق شده بود درشون بیاره رو دوباره پوشید و همون لحظه پاهاش ناله کردند اما فقط نادیده شون گرفت . بلند شد و به سمت دخترک خجالت زده رفت : مهم نیست ! حواست رو بیشتر جمع کن !
از کنارش رد شد و به سمت اتاق کنترل رفت .
_ تهیه کننده لی !
لبخند کمرنگی زد و سر تکون داد .
چند دقیقه از بیرون به استدیو خیره موند و حضور کسی کنارش حواسش رو جمع کرد ._ نگفتی حتی اگه سنگ هم از آسمون بیاد برات مهم نیست و میری میخوابی ؟
نگاهش کرد : اوپا !
مرد کنارش شونه بالا انداخت و دختر کنارش خندید : متاسفانه خواهر وسواسیت رو نشناختی !
_ اتفاقا خوب شناختم ! برای همین اومدم یه چی بارت کنم و برم !
_ ممنونم !
کیم خندید . جیانا هم به خنده افتاد ...
تا آخر برنامه ایستادند و کیم گفت : برو خونه !
همونطور که روی ساعتش نگاه میکرد خمیازه گنده ای کشید و گفت : باشه میرم ! تو هم تا صبح اینور اونور نرو ! بخواب یک کم !
_ باشه پرودیوسر لی !
خندید : برو بابا !
کیف کوچیکش رو برداشت و از ساختمان خارج شد .
توی تاریکی دنبال ماشین کوچیکش گشت و همونطور که استارت میزد به این فکر میکرد آیا با این حجم از خواب آلودگی زنده به خونه میرسه ؟ که یادش افتاد تقریبا یک روز درمیون همینطوری برمیگرده خونه و تا الان که نمرده !بعد از چند دقیقه مانیتور روشن شد و شماره ی روش باعث شد لبخند زد . صفحه رو لمس کرد و زودتر گفت : در حسرت این موندم که یک بار این اختلاف ساعت لعنتی رو حساب کنی و بعد زنگ بزنی کیم ته رین شی !
ŞİMDİ OKUDUĞUN
➴cαℓℓ мє нyυทg [ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇᴅ]
Romantizm✧ ᴄᴀʟʟ ᴍᴇ ʜʏᴜɴɢ ✧ 🥀✧ژانر: عاشقانه،درام،زندگی روزانه، ۱۹ 🥀✧شخصیت ها: پارک چانیول ، لی جی آن ، دو کیونگسو و 🥀✧نویسنده : - @shiny_ownstory " من فقط یه آرزو دارم ... توی این دنیای مسخره تون نه عشق میخوام و نه حمایت هیچکسی رو ... نه دلم میخواد یه مر...