《Part 28》

4 2 5
                                    

سعی میکرد با صدای اروم اما عصبانی حرف بزنه

-چته؟

دختر هم اروم حرف زد تا سر وصدا نکنه و همون یه شب که مهمون شده بود به خاطر ازار اعضای خونه پرتش نکنن بیرون

-اينو من باید بپرسم جن زده شدی؟ نیم ساعته همینجا وایسادی تکون نمیخوری

با فکر اینکه هنوز جلوی در اتاق خوابن و جک هم داخل اتاق بیداره دستشو جلو دهن دختر گرفت و کشوندش اونطرف تر
و یه لگد دیگه به ساق پاش خورد و زمین افتاد. داد کشید ولی خوشبختانه بازم سریع بود و دهنشو گرفت و کفری سمت رز برگشت

- گفتم بهم دست نزن گوش نکردی

چرخید و سمت اتاق خواب رفت و چشمای کفری سان که بهش خیره شده بود رو نادیده گرفت

با چشماش رز رو دنبال کرد. همزمان سرش تاسف بار تکون میخورد. چشمش به در اتاق خواب افتاد. رختخوابا دقیقا همونجا بود

دویید سمت رز و دستشو کشید تا در رو نبنده

-صبر کن صبر کن

ولی رز از ترس درو محکم بست و جز یه انگشت زخمی لای در مونده ، چیزی گیرش نیومد. با صدای زیر صحبت میکرد تا کسی بیدار نشه

- درو باز کن یه چیزی میخوام

هیچ صدای نیومد...

-با توام!

هیچی...

سمت اتاق خودش رفت خوشبختانه خودشو کنترل کرد تا در رو نکوبه.
خدا بزرگه خیلی بزرگ، اونقدر بزرگ که همیشه بعد یه دردسر یکی دیگه جلوت میذاره و این دفعه دردسر خدا بعد اون دختر جک بود که از پشت سر مثل ارواح سرگردون نگاش میکرد

-بو!

شوکی بهش وارد شد و دستشو رو قلبش گذاشت

-ای درد

خیلی اروم به قیافه ترسیده سان خندید

-کو پس رختخوابت؟

-موند تو اتاق. اصلا برای چی رو سر من خراب شدی؟

دستشو به سینه اش زد و یه ابروشو بالا داد

-اگر تا اتاق رفته باشی فهمیدی که اونجا دوتا دختر خوشگل خوابیده و زشته آدم درستکاری مثل من اونجا بمونه. سارا خواست پیش رز بخوابه منم نتونستم نه بگم

پوکر... پوکر.. پوکر... پوکر....

-رز؟؟ از کی شده رز؟؟

-خب چی بگم؟ "اون دختر خوشگل و سکسی و نازی که مهمونمون شده و حیفه که بیشتر نمیمونه و ما رو از نعمت بودنش محروم میکنه؟"

ضربه ای که میخواست مورد عنایت کله جک قرار بده رو جا خالی داد

-چرا زودتر نمیمیری؟

• Zone 99 ~•Où les histoires vivent. Découvrez maintenant