Part 09

255 84 41
                                    


تیم سبز، بعد از گذشتن از نیروهای امنیتی دم در تومولوس به آهستگی وارد محوطه ی مقبره شدن و هر آن منتظر حمله ی مار نگهبان بود و خوشبختانه خبری نبود.

جین نگاهش رو روی زمین میچرخید، که چشمش خورد به چیزی روی زمین. نشست و صورتش رو نزدیک برد و با دقت مشغول بررسی شد. بجز آریانا هیچکس متوجه عقب موندن جین نشد و برای اینکه صدای بلند یا انعکاسش باعث ریزش بنای ناشناخته نشه، آهسته صدا زد:
-دکتر هافمن!! صبر کنید.

ماکسی میلیان نگران خواهرزادش بود و گوش به زنگ. با شنیدن صدای آریانا، چرخید و چشمش افتاد به جین که با ذره بین، به چیزی روی زمین نگاه میکرد.
تیم، با قدم های نرم به سمت جین برگشتن و جیهوپ با کنجکاوی پرسید:
-مدفوع پرنده اس؟

جین سرش رو به نشانه ی منفی تکان داد و درحالی که همچنان مشغول برسی بود، زمزمه کرد:
-احتمالا مدفوع مار باشه.

جیهوپ کنار جین، زانو زد و با ذره بین خودش، مشغول نگاه کردن به فضله ی خشک، شد:
-اما... چطور میگی مار؟ چی باعث تمایزش شد؟

جین، ذره بین رو توی جیب لباس کارش گذاشت و با پَنس تمیز، مدفوع رو برداشت و توی پاکت مخصوص گذاشت تا به آزمایشگاه بفرستن:
-اولا پرنده نمیتونه وارد این بنا بشه یا اگه از زمان ساخت بنا اینجا بوده، نمیتونه بیشتر از چند سال دووم بیاره. اما این مدفوع تازه اس و خزیدن از مسیر های باریک، برای مارها ساده اس.

نگاهی به دکتر ژائو انداخت. زن، با چشان خندان، سر تکان داد و بهشون نزدیک شد:
-جین درست میگه! پرنده ها و مارها فقط یه خروجی دارن به همین دلیل مایعات و جامدات رو همزمان از یه خروجی دفع میکنن که رنگش سفید و سبز میشه. ظاهر یکسانی دارن اما فرقشون چیه؟ توی مدفوع مارها میتونید پرز، مو یا حتی ریزه استخوان پیدا کنید. مدفوع پرنده ها حالت پاشیدگی داره دورش، اما مارها به دلیل فاصله ی کمشون با زمین، زمان دفع اون حالت پاشیدگی رو ندارن و آخرین مورد...

چند قدم به اطراف زد، نگاهش روی زمین چرخید و ادامه داد:
-اگه یه پرنده اینجا میبود، تمام زمین پر از فضله میشد. زیر درخت های توی خیابون رو دیدین؟ پرنده ها دفع زیادی دارن، برخلاف مارها. فقط در یک صورت میشه چندین فضله مار در طول هفته دید که تعداد مارهای اون نقطه زیاد باشن، که اینم امکان پذیر نیست. مارها معمولا یکجا زندگی نمیکنن، منزوی ان.

جیهوپ با خنده به سمت جین چرخید و زمزمه کرد:
-تو زندگی قبلیت مار بودی؟

آریانا و ژائو هم آهسته خندیدن که مهندس مرادخان، با موهای یک دست سفیدش به جمع اضافه شد:
-ورودی مقبره رو پیدا کردم. سطح خاک مشکلی نداره، زمین تله نداشت و اطراف مقبره، یه بنای معمولیه.

THEY - TAEJINHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin