از پشت سر نگاهی به قامت جیهوپ که از چادر بیرون میرفت انداخت و بعدهم نگاهی به دختر چشم و ابرو مشکی مقابلش که مژه های بلندش، روی صورتش سایه انداخته بودن. داشت فکر میکرد چقدر به همدیگه میان که صدای دختر توی چادر پیچید:
-دکتر کیم؟ میخوام زخمتو ضدعفونی کنم. عمیق نیست اما چون عاملش مشخص نیست، ممکنه عفونی بشه. قراره خیلی دردت بگیره پس سرت رو با یه چیزی گرم کن.سرش رو به نشانه ی تایید تکان داد و گوشی موبایلش رو از جیبش درآورد، رفت توی گالریش و فیلمی که ازشب گذشته نصفه مونده بود رو پلی کرد. کنسرت یکی از بند های مورد علاقش بود. با پلی شدنش، موزیک تند و دلچسبی توی چادر پیچید. آریانا سرش رو با تعجب بالا گرفت، نگاه عجیبی به جین انداخت و دوباره مشغول تمیز کردن زخم شد.
Maha Kali, dark mother dance for me
ماهاکالی، مادر تاریکی ها، برای من برقص
Let the purity of your nakedness awaken me
بگذار خلوص برهنگی تو، من رو بیدار کنهنگاهش خورد به آریانا که سرش رو آهسته با موزیک تکان میداد. لبخند نرمی زد.
صدای آرام دختر رو شنید که حین پانسمان، یک کلمه از موزیک رو تکرار میکرد:
-ماهاکالی... ماهاکالی!Yours is the cruel sword which shall set my spirit free
شمشیر بیرحم شماست که ازادی رو برای روح من به ارمغان میاره.گوشی رو بدون قطع کردن موزیک، کنارش گذاشت و زمزمه کرد:
-درباره ی ماهاکالی چیزی میدونی؟آریانا با تعجب سرش رو بالا آورد. انگار مطمئن نبود مافوقش اون رو مخاطب قرار داده یا شخص دیگه ای رو:
-عام... من... نه خب! زیاد اهل متال نیستم.جین با لبخند محوی سرش رو به نشانه ی فهمیدن تکان داد:
-ارتباطی به متال نداره. در واقع یه افسانه ی هندی قدیمیه.آریانا، بطری بتادین رو از جعبه ی کنار دستش برداشت، پنبه رو آغشته کرد و روی زخم تمیز شده ی جین گذاشت که پسر چشم هاشو با درد بست و فریادش رو توی گلو خفه کرد. دختر برای پرت کردن حواس جین، با لحن معمولی پرسید:
-خب بعد؟چشم هاشو به سختی باز کرد و نگاه دردمندی به زخمش انداخت. سعی کرد لبهاش رو از هم فاصله بده و کلمات رو کنار همدیگه بچینه:
-ماتریکاس، اسم گروهی از ایزدبانوهای هنده. واژه اش "مادران" معنی میشه. هفت ایزدبانو که همیشه باهم ترسیم میشن. ایزد های جنگ، کودکان و توانبخشی زنان!دوباره چشم هاش رو از درد بست و زیر لب آخی گفت. نمیتونست درد رو تحمل کنه، باید حواس خودش رو پرت میکرد:
- در زمان های دور، ماتریکاس به همراه دورگا، ایزدبانوی سه گانه ی جنگ، تصمیم گرفتن شیطانی به اسم راکتاویجا رو نابود کنن به همین دلیل به جنگش رفتن و با هرسلاحی که داشتن، اون رو زخمی کردن! اما نمیدونستن که با هر قطره خونی که از راکتاویجا روی زمین میریزه، راکتاویجاهای جدیدی متولد میشن.
مدت زیاد نگذشته بود که تمام دشت، از شیاطین راکتتاویجا پر شد. در این زمان، ماتریکاس و دورگا، تصمیم گرفتن از ماهاکالی، ایزدبانوی مرگ و ویرانی، کمک بگیرن.
ماهاکالی به میدان جنگ رفت و تمام راکتاویجا هارو نابود کرد و برای اینکه خونشون روی زمین نریزه، وقتی سرشون رو میبرید، خونشون رو تا آخرین قطره میمکید.

YOU ARE READING
THEY - TAEJIN
Horror▫️Name : They (Green road guardian) ▫️Writer : Rednight ▫️Genre : Horror, Fantasy (Paranormal), Archeology ▫️Couple : Taejin ▫️Character : Kim Jin , kim Taehyung, Hope Schmitt جسمی آبستنِ گناه که به جا مانده و روحی که تقاص پس میدهد. درمیان جنگلی...