Part 19

204 64 30
                                    

آنچه در پارت قبل خواندید:

برگشت و نگاهی به بیرون انداخت و تهیونگ رو دید که با شلوار مشکی پارچه ای و پیراهنی سفید ساده، از در آپارتمانش بیرون اومد و ساک مشکی و کوچک‌ مسافرتی هم همراهش بود. مرتب، ساده و چشمگیر.
جیهوپ دستی برای تهیونگ تکان داد و جین هم چشم غره ای به لبخند مرد تحویل داد.
انگار نمی‌تونست فقط یک روز در آرامش زندگی کنه. همیشه موردی برای سوپرایزشدن وجود داشت.

***

ساعاتی از صبح گذشته بود! خورشید وسط آسمان با سرسختی می‌تابید و ترافیک سنگین، اجازه ی پیشروی ماشین رو نمی‌داد.
جیهوپ با دقت مشغول رانندگی و هرازگاهی عوض کردن موسیقی بود و جبن، معذب روی صندلی نشسته و گه‌گاه، از آینده‌ی جلوی ماشین، به تهیونگ نشسته در صندلی عقب نگاه می‌کرد.
آخرین باری که زیرچشمی تهیونگ رو دید زد، متوجه شد مرد عینک آفتابی به چشم زده و سرش رو روی پشتی صندلی گذاشته و‌ظاهرا به خواب رفته! حتی از نوع خوابیدن مرد هم می‌شد به راحتی تشخیص داد در ناز و نعمت بزرگ شده.
با حرص زیر لب زمزمه کرد:
-انگار اومده مالدیو آفتاب بگیره.

صورتش رو که چرخوند با جیهوپ چشم تو چشم شد. مرد با نگاه نافذی جین رو نگاه کرد و گفت:
-چه مشکلی با این بیچاره داری؟
جین عینک آفتابیشو زد روی موهاشو با شادی مصنوعی و پر از تظاهری گفت:
-به به! جناب جیهوپ اشمیت! من بالاخره صدای شمارو واضح شنیدم! آشتی کردی؟

جبهوپ با غیض روشو گرفت و دوباره به جاده نگاه کرد که هر ازگاهی ماشین ها چند فوت جابه جا میشدن و همزمان موزیک هایی که پخش میشد رو رد میکرد.
جین دیگه حرفی نزد و مشغول نگاه کردن به جاده شد که صدای غر زدن دوستش، توجهش رو جلب کرد:
-ضبط ماشینمم از دست تو در امان نیست؟ هرچی میرم جلوتر بیشتر به موزیکای تو میرسم! کی به اینجا نفوذ کردی آخه؟
و بعد هم که انگارخسته شده بود، اجازه داد موزیک پخش بشه.

"In the ocean, deep down, Under raging waves, wrapped in memories, you'll find"

اولین کلمات از ترانه که توی ماشین پیچید، بغض، راه نفس کشیدن جین رو بست! صدا و ملودی به قدری زیبا و غیرزمینی بودن که احساس میکرد محاله از این جهان باشه... همیشه موسیقی ها اولین و آخرین پناهگاهش برای زخم ها و خستگیاش بودن اما این بار، انگار داشت خاطراتی رو مرور میکرد که از خاطر برده.

فقط چندثانیه مونده بود تا اشکش سرازیر بشه که صدای تهیونگ از صندلی عقب بلند شد:
-جیهوپ، فکر نمیکردم متال گوش کنی.
مرد، دنده ی ماشین رو عوض کرد و با غرغر گفت:
-درست فکر کردی! این موزیکا برای این ‌آقاست.

THEY - TAEJINWhere stories live. Discover now