part 16🚫

1.1K 121 42
                                    

🚫دارای محتوایات اسمات

به محض رسیدن به خونه ی تهیونگ قدمامو سریعتر برداشتم و نفس عمیقی کشیدم
پشت سرهم به درشون میکوبیدم که تهیونگ با چشمای خمار پشت در ظاهر شد
معلوم بود حتی وقتی مسته بازم حواسش به همه چی هست چون اخم کرد و بهم توپید
_اینجا چی میخوای؟
جین نگاه مظلومشو به چشماش دوخت و لباشو پایین داد و دستاشو روی شکمش گذاشت ، با لحن تقریبا مستی تهوینگ و هدف حرفاش قرار داد
-دلم درد میکنه اقای کیم
تهیونگ نگاه نامفهوم و گیجشو اول تو صورت جین چرخوند و بعد به شکم پسر که دستای جین دورش حلقه شده بودن نگاه کرد،انگار جا خورده بود
بایدم جا بخوره چرا باید بخاطر دل درد برم پیشش اخه،مگه تهیونگ داروخونه سیار بود که وقتی دردام شروع میشد سمتش میرفتم؟
ولی در کمال ناباوری تهیونگ درو باز گذاشت و خودش سمت اشپزخونه رفت و جین و دم در رها کرد
این یعنی برم داخل؟
حتی اگه تفسیرش چیز دیگه ای بود جین بازم کار خودش و کرد و وارد شد
بعد از دراوردن بارونیش باهمون لباس بدن نما رو کاناپه ی اقای کیم نشست و پاهاشو توی خودش جم کرد
بخاطر نوشیدنی واقعا دلش درد میکرد ولی کاملا ناخواسته اون حرفو زد،انگار دلش میخواست تهیونگ مداواش کنه
با کنجکاوی به تهیونگ که تو اشپزخونه بود نگاه کرد
داشت براش کمپرس اب گرم اماده میکرد؟
از حرکات کندش معلوم بود تا حدودی عضلاتش بخاطر الکل شلن،تهیونگ با قرص و لیوان اب برگشت و سمت جین گرفتش
_بخورش
جین سرشو به نشونه مخالفت تکون داد
-مگه دلت درد نمیکنه جین؟
جین آروم سرشو بالا و پایین کرد و به مرد روبروش زل زد
-پس چرا نمیخوری؟
لحن تهیونگ عصبی نبود خیلی مهربون داشت بهش میگفت و جین دلش نمیخواست شاهد مهربونیاش باشه
محض رضای خدا ،چرا تهیونگ نقششو انقد سخت میکرد
-قرص تلخه وقتی میخورمش تو گلوم و دهنم مزش پخش میشه
جین اروم زمزمه کرد
تهیونگ کنارش روی کاناپه نشست و قرص و نصف کرد
فک جین و گرفت و سمت خودش کشید
شصتشو بین لبای جین گذاشت و مجبورش کرد دهنشو باز کنه
_بخاطر اینکه باید قرص و ته حلقت بزاری نه نوک زبونت
جین براش دهنشو باز کرد و انگشت تهیونگ به سمت انتهای زبون جین رفت
قرص و اروم هل داد و انگشتشو خارج کرد اما لحظه ی اخر جین انگشت تهیونگ و لیسید که باعث نگاه تیز تهیونگ تو چشماش شد
تهیونگ شبیه مادرایی شده بود که با میخوان بچه ی سرکششون و راضی به خوردن قرص کنن
همونقدر صبور
و همونقدر مهربون
ولی با حس زبون جین روی انگشتش چهرش عوض شد و ناخوانا شد،تهیونگ از کنار جین بلند شد و لیوان اب و روی میز گذاشت و ازش فاصله گرفت و سمت اتاقش رفت
_کمپرس اب گرم و برات گذاشتم رو میز وقتی بهتر شدی برو خونتون
جین تا اینجا نیومده بود که بازم بندازیش بیرون اقای کیم،امشب دیگه نمیتونست از خیرش بگذره
باید خودشو تو قلب تهیونگ موندگار میکرد و مطمئن میشد که سئول میبرش،جین نمیتونست این موقعیت و از دست بده،بیخیال کمپرس شد و بعد از خوردن جرعه ای دیگه از اب لیوان و روی میز گذاشت،اروم پاشد و سمت اتاق تهیونگ رفت

cometWhere stories live. Discover now