After story

699 92 46
                                    

بهتون ی افتر استوری از ژوپیتر و ژومی بدهکار بودم❤️یکم از قبل ترش نوشتم که براتون یاد آوری بشه
____________________________


اشک روی صورتم خشک شده بود و هوا رو به تاریکی میرفت اما تهیونگ هنوز نیومده بود،نگاهشو به پاهاش داد و خواست بشینه روی پله های خونش که چراغ ماشین تهیونگ تو محوطه نور انداخت
چشمامو ریز کردم تا نورش بیشتر از این چشمامو کور نکنه به اندازه کافی با گریه دهنشون سرویس شده بود
خواستم به سمتش قدم بردارم که قدمای بلند و اخمای توهمش نشون میداد اوضاعش قاطیه،عصبی سمتم اومد و از ارنجم گرفت و حتی اجازه حرف زدن بهم نداد ،به زور سمت درخونش کشوندم و با زدن رمز در پرتم کرد داخل که روی زمین سرد افتادم و پوست کمرم روی سرامیک خونش کشیده شد
اخی بلند از بین لبام بیرون رفت و چشمامو از درد بستم و لبامو چفت کردم
چه مرگش بود
اروم لای پلکامو باز کردم که دیدم داره سمتم میاد،انگار داشت سمت شکارش میومد
یقمو گرفت و سمت خودش کشید و تو صورتم غرید
-توخونه ی من چههه غلطی میکنیی؟؟مگه نگفتم گورتوگم کن؟به چه زبونی بگممم حالم از قیافت بهم میخوره؟
جین لباش اویزون شد و با لحنی که سعی میکرد لرزه لب زد
-ته..تهیونگ من فقط
با ضربه ای که سمت چپ صورتش خورد حتی تعجبم نکرد فقط گریش بیشتر شد و با صدای بلند شروع به گریه کردن کرد
فک کرد کار تهیونگ تموم شده خواست ازش فاصله بگیره که تهیونگ موهاشو کشیدن و سمتی کشوندنش
-دهنتوووو ببند تا گل نگرفتمشش
با عربده ی تهیونگ سعی کردم ناله های دردناکمو خفه کنم
لعنتی موهام داشت کنده میشد که هولم داد
منتظر بودم رو تخت فرود بیام یا یجای نرم اما با سرم با زمین سفت برخورد کرد و باعث گیجی برای چندثانیه شد اما دوباره موهامو چنگ زد
برای اینکه کمتر دردم بگیره روی ارنجام بلند شدم که مشتش باز فرود اومد توصورتم 
-چراا؟
با درد بیشتر شروع به گریه کردم سرم درد گرفته بود و صورت بی جونم کیسه بکس خوبی برای مشتای سنگین تهیونگ نبودن
-چرااا؟؟چراا جین چراااا؟؟
فکمو تو دستش گرفت و تو صورتم داد زد که اب دهنش تو صورتم پخش شد و من هنوز نمیدونستم تهیونگ راجبه چی حرف میزنه
-رر بزن فقط بگو چرااا؟؟
-چیی چراااا
بین گریه هام دادی زدم که مساوی شد با مشت بعدیش که پاره شدن گوشه لبمو گرمی خون و حس کردم
حس کردم فکم جا به جا شد
با چشمای اشکیم به تهیونگ زل زدم که محکم قفسه سینم و به سمت زمین هولم داد ومجبورم کرد دراز بکشم باگریه و درد ناشی از سر درد و کمرم نالیدم
-تهیونگ چیکار میکنی ولم کنن
تهیونگ روش خیمه زد و موهاشو کشید سمت عقب و تو صورتش داد زد
-مگهه همینو نمیخوای؟مگه واسه داشتن ی دیک تو سوراخت هرکاری نمیکنی؟
دستای جین که سعی داشتن تن تهیونگ و از بدن خودش جدا کنه رو بالای سرش قفل کرد و برای بار دوم سر جین و محکم به زمین زد که باعث شد جین اخ بلندی سر بده و با درد چشماشو ببنده
لباشو به گردن جین نزدیک کرد اما نذاشت لذت بوی بدنش گولش بزنه
زبونش روی گردن پسر نرسید و کشیده نشد فقط با دندوناش دردناک گلوی پسر رو درید و چندین ثانیه فشارش داد
جیغای دردناک جین و نمیشنید انگار کر شده بود یا میشنید و از دردش لذت میبرد
همون طور که با ی دستش دستای جین و نگه داشته بود لباس جین و تو تنش پاره کرد و به پهلوهای جین چنگ انداخت و پوست نرم جین تو ناخوناش فرو رفتن و جیغای جین بازم فضای خونه رو پر کرد
شلوار جین و تا زانوهاش پایین کشید و به باکسرش چنگ زد
-نههه..نههه تهیونگ نکنن تهیونگا
جین و به شکم چرخوند و باسنشو بالا اورد صورت جین و به زمین فشار داد و نذاشت سرشو تکون بده جین بینیشو بالا کشید و با لرزشی که تو صداش داد میزد استرس داره لب زد
-تهیونگااا..اروم لط
تهیونگ نذاشت حرفش کامل شه و عضوش و محکم به ورودیش چسبوند و واردش شد
جین نفس نکشید، پنج سال بود هیچ دیکی تا نزدیک سوراخشم نرفته بود و الان حس میکرد دیواره های مقعدش اتیش گرفتن
-اههههههههههههه عاااا
تهیونگ انگار کینه هاشو با ضربه های که بهش میزد خالی میکرد
هر ضربه کتکی بود که بخاطر کارایی که جین کرده بود بهش نزده بود
هر ضربه خشمی بود که نتونسته بود خالیش کنه،هر ضربه درد خیانتی بود که داشت مغزشو وقلبش و ازار میداد
تهیونگ پر از عقده بود و فقط میخواست خالیشون کنه
تهیونگ ازش بیرون کشید و جین و سمت خودش برگردوند ی ضرب واردش کرد و چهره ی دردناک جین و دید
-میخوام آه..درد و تو صورتت ببینم جین
ضربه هاشو دیوانه وار به جین میکوبید صدای برخورد دردناک عضوش با مقعد جین خونرو پر کرده بود
-میخوام یک درصد دردایی که..کشیدم و بهت نشون بدم
از تنگی زیاد جین عضو خودشم درد گرفته بود ولی بی توجه به دردی که جین میکشید بهش میکوبید
متوجه گرمی رو عضوش شد نگاهشو به پایین داد که دید مقعد جین خون ریزی داره اما عضوشو بیرون کشید و محکم تر از قبل واردش کرد که جیغ جین بلند شد
چشمای جین اشک آلود بود و لباش باز بود انگار تقلا میکرد برای نفس کشیدن اما اکسیژنی پیدانمیکرد و بینیش بخاطر گریه هاش قرمز شده بود
ضربه ی محکمی به لپای باسن جین زد
ضربه ی محکمی با دیکش تو سوراخش کوبوند که جین ناله ی بلندی سر داد
تهیونگ روی جین خیمه زد و یکی از نیپلای جین و بین انگشتاش گرفت و تا جایی که قدرت داشت بین انگشتاش فشارش داد که جین جیغای دل خراشی کشید
-اااااا تهیونگگگگگ نک....نکنننن اهههههه
تهیونگ محکم تر فشارش داد و خوب و بادقت به قیافه دردناک
جین نگاه کرد
جین با چشمای اشکی جیغ میزد
-تهیونگااا درد ....هقق دارههه
تهیونگ حفره ی دهن خیس جین و دید و به یاد بوسه هایی که رو لبای دروغگوی کثیف زیرش باعشق میزد اخمی کرد
وقتایی که برای بوسیدن این حفره قلبش میتپید این لبا رو لبای ده نفردیگم فعالیت میکردن
همون طور که نیپلاشو میچلوند به سمت لباش رفت
جین فک کرد تهیونگ میخواد ببوسش بین جیغ و گریه هاش صورتشو برای تهیونگ بلند کرد که تهیونگ پوزخندی زد و ابدهنش و از دهنش بدون برخورد لباش با جین تو دهن جین انتقال داد
اما حرکت غیرقابل باور جین مثل همیشه سوپرایزش کرد
جین دهنشو برای تهیونگ باز کرد و آب دهن تهیونگ و با ولع و لذت تو دهنش پذیرفت و زبونشو برای تهیونگ بیرون آورد تا تهیونگ بازم براش این کار و تکرار کنه
-تو حتی لیاقت اب دهنمم نداشتی و من بهت لبامو دادم
تفی تو دهن جین کرد و بدون اینکه اهمیتی به خالی شدن دیکش بده از جین بیرون کشید و به خون مقعد جین نگاه نکرد و با بالا کشیدن شلوارش سمت مخالف رفت
جین بغضشو خورد و با هق هقای ارومی که میکرد سرشو به زمین تکیه داد
پایین تنش بی حس شده بود و حس میکرد پاره شده
از درد زیاد حتی نمیتونست خودشو تکون بده و از روی زمین سرد که دردشو بیشتر میکردن بلندشه
تهیونگ حتی شلوارشم در نیاورده بود حتی لباشم نبوسیده بود مگه چیکارکرده بود ؟ اروم چشماشو باز کرد که دید تهیونگ داره سمتش میاد سریع روی ارنجاش بلند شد و خودشو عقب کشید که با دیوار
برخورد کرد از ترس چشمامو محکم بست و خودشو مچاله کرد

تهیونگ

cometWhere stories live. Discover now