شیوو سراسیمه وارد اتاق جونگوک شد
&کوک؟
جونگوک از پشت میزش بلند شد و ایستاد
+شیوو؟ اینجا چیکار میکنی؟ چرا انقدر بهم ریخته ای چی شده؟
&وقتی بهم گفتی برم از دل جیمین دربیارم، گل خریدم رفتم دیدنش
+خب؟
&نمیدونی چه برخورد زشتی باهام کرد
شیوو با گریه ادامه داد
&گلو از پنجره پرت کرد بیرون
+چی؟ جیمین این کارو کرد؟
&آره کم مونده بود خودمم پرت کنه بیرون
+آخه مگه چی بهش گفتی؟
&هیچی ...چندبار ازش عذرخواهی کردم گفتم منظوری نداشتم ولی انگار نه انگار انقدر باهام بد رفتار کرد که از خونه زدم بیرون
+تو مطمئنی چیزی بهش نگفتی؟
&من فقط بهش گفتم چرا انقدر بدرفتاری میکنه
+شیوو ....عزیز من، نباید این حرفو بهش میزدی تو که میدونی چقدر حساس شده
جونگوک برای شیوو یه لیوان آب ریخت و رفت طرفش
+بیا اینجا بشین آروم باش
شیوو لیوان ابو گرفت و نشست اشکاشو پاک کرد و گفت:
&مگه من چیکار کردم ....هرکاری کردم بخاطر خودتون بود از اولشم پشت جیمین بودم بارها با آمَ سر جیمین دعوا کردم گفتم نباید بهش سخت بگیره نباید مجبورش کنه به کاری که دوسش نداره اما حالا ببین چجوری جوابمو داد
+اون بخاطر دروغی که گفتی ناراحته
&من که عذرخواهی کردم شاید اگه اونم جای من بود همین کارو میکرد
+حالا تو خودتو ناراحت نکن
&نمیخوای هیچی بهش بگی؟ نمیخوای جلوشو بگیری؟
+چیکار کنم شیوو خودت که میدونی بارداره
&بارداره که بارداره مینجونم حاملس ولی اخلاقش انقدر گند نشده
+جلوش حرفی از مینجون زدی؟
&نه....فقط....گفت برو پیش مینجون عزیزت منم گفتم حتما
+خب گند زدی دیگه خواهر من عصبانیش کردی دست گذاشتی رو نقطه ضعفش
&قبل از اینکه جیمین بیاد تو زندگیت من و مینجون با هم دوست بودیم بعدشم خودش ازم خواست باهاش برم خرید
+تو که میدونستی ممکنه عکسو ببینه نباید پستش میکردی
&حساسیتش بیجاست تازه من ازش عذرخواهی کردم ولی اون چیکار کرد؟
+من نمیگم رفتار جیمین درست بوده ولی دست خودش نیست زمان میبره تا درست شه
&تو باید یه چیزی بهش بگی
+چیکارش کنم؟
&من چمیدونم جلوشو بگیر
+من باهاش صحبت میکنم باشه
&حتما بهش بگو که حساسیتش بیجاست
+حساسیت جیمین بی جا نیست کار تو اشتباه بود شیوو
&بازم داری بهش حق میدی
+پرت کردن گل اشتباه جیمین بود من اینو قبول دارم اوکی ولی تو نباید با کارات حساس ترش کنی
&انگار دارم با دیوار حرف میزنم
+انتظار داری چیکار کنم؟ برم دعواش کنم؟ بزنمش؟
&نخیر ولی باید بهش گوشزد کنی که رفتاراش درست نیست
+گفتم که باهاش صحبت میکنم ولی مجبورش نمیکنم کاریو به زور انجام بده جیمین به اندازه ی کافی اذیت شده من نمیخوام بیشتر از این بهش فشار بیاد شیوو خواهشاً درک کن
&اون کلی بهت کمک کرد زندگیتو از این رو به اون رو کرد باشه درست ....همه ی اینا درست کلی سختی کشید اوکی اینم درسته ولی الان همه چی درست شده دلیل بدخلقیش چیه؟ حتی با آمَ هم بد رفتار میکنه
+ خودتم میدونی که جیمین چقدر خوش قلب و مهربونه اگه میبینی رفتارش تغییر کرده مقصرش ما هستیم ما یک صدم از سختیای اونو نکشیدیم شیوو....یادت نره بلاهایی که سر جیمین اومد بخاطر خانواده ی ما بود
&اصلا میدونی چیه اون تاوان عشقش به تورو داد میخواست عاشقت نشه این به من هیچ ربطی نداره
شیوو اینو گفت و کیفشو برداشت و با عصبانیت از اتاق بیرون رفت
جونگوک سرشو تاسف وار تکون داد و دستشو روی صورتش کشید هر طرفو درست میکرد یه نشتی جدید پیدا میشد!

ESTÁS LEYENDO
همسر دوم
Fanficخلاصه: مهم نیست چقدر تلاش کردم و چقدر سریع دویدم در نهایت من نفر دوم شدم! حالا قهوه های یخ زده ،گل های پژمرده ،پس مونده های محبت و نگاه های بی احساس سهم منه..... ژانر: انگست،امگاورس،ازدواج اجباری،امپرگ Couple:kookmin وضعیت: پایان یافته