درود ^^
من بیتا، نویسنده این کتاب هستم.
ازینکه این داستان رو انتخاب کردید ازتون تشکر میکنم و باور دارم که لذت خواهید برد.
قبل اینکه شروع به خواندن داستان کنید میخواهم با ساختار آشناتون کنم.
این یک رمان اساسی با پس زمینه عمیق و پر از شخصیت شناسی و دیدگاه های مختلف هست. هدف رمان بیشتر کمک کردن با احساسات مختلف و درگیر شدن با زندگی سخت یک پسر و هر بخش از داستان زیبایی خودش رو داره و در داستان غرقتون میکنه.
اطمینان میدم که این رمان مکان امنتون میشه. :]• Title : Spring Butterfly
• Author : Bita April
• Genre: Fiction, Romance, Piece Of Life, Psychology, Mystery, Lgbtq+
• Prologue :
سرمای سوزناک اسپرینگ با تمام درهاش، دستان خونین، بیمارستان ، قرص های لاغری و بالاترین طبقه یک ساختمان اداری بزرگ. یادداشت کردم.
اما فقط یک خواب مزخرف هست که با خاطراتم بهم ریخته، قبل اینکه چشمانم را برای همیشه از این دنیا ببندم. اضافه کردم.
میگویند میان مرگ و زندگی یک مرز باریک است، مرگ همیشه چیزی بوده که به عنوان سرنوشتم پذیرفته بودم و در راستای آمادگی برایش زندگی کردم.
هرچند این چیزی بود که فکر میکردم تا قبل اینکه متوجه شوم، قانون مشخص بود.
"یک بار که کلید یک خاطره قدیمی رو باز کنی دیگر نمیتوانی آن را قفل و خنثی کنی."پی نوشته :
هر شخصیت در این رمان نماینگر بخشی از احساسات، دیدگاه و واقعیت شخصیت من هست.
در یک شب بارونی در دوران پاندمی کرونا، وقتی حس میکردم هویتی جز درس خوندن و تلاش کردن برای آدمای دیگه ندارم دو شخصیت بزرگم از جنس بهار و زمستان در حال بحث کردن هستند.
بهار رویاپردازه و مملو از امیده ولی زمستان بدون امید و سرد، کسی که باور کرده دنیا جای آدمایی مثل من نیست. بهار فقط یک چیز از زمستان میخواد، اونم اینکه زنده بمونه.توضیحات:
- اسم و جلد این کتاب موقته تا زمانی که کتاب به پایان برسه پابرجاست.
- رمان دارای یک تیزر هست که تو پارت های بعدی از طریق لینک یوتیوب میتونید مشاهدش کنید (پیشنهاد میکنم تیزر رو از دست ندید ) :>
- یک پلی لیست به این داستان تعلق میگیره که هرکدوم مربوط به چپتر های خاصیه و داخل انتهای هر چپتر مشخص شده.
- هر هفته در روز های چهارشنبه و جمعه یک چپتر جدید آپلود میشه.
- دونستن نظراتتون و اشاره به نقاط قوت و ضعف داستان برای من خیلی ارزشمنده. پس منتظر نظراتتون هستم و با حوصله همه رو میخونم.
YOU ARE READING
Spring Butterfly
Fanfictionسرمای سوزناک اسپرینگ با تمام درهاش، دستان خونین، بیمارستان ، قرص های لاغری و بالاترین طبقه یک ساختمان اداری بزرگ. یادداشت کردم. اما فقط یک خواب مزخرف هست که با خاطراتم بهم ریخته، قبل اینکه چشمانم را برای همیشه از این دنیا ببندم. اضافه کردم. میگویند...