part4

187 53 25
                                    

سر میز شام

^خوب بفرمایید نوش جانتون

؛ددی جونمم برات از این کیمچی ها بکشم؟

^نیاز نیست غذاتو بخور جسی

^راستی بکهیون چند سالته؟

_۱۷ سالمه

^هوم هنوز خیلی بچه ای

سرمو میبرم تو گوش هیونگ:جی یونگی پستونکمو بده

=دو دیقه فقط دو دیقه زیپ دهنتو بکششش

^چی میگید در گوش هم شما دوتا برادر؟

_چیز خاصی نمیگیم

^یبار جواب سر بالا به من ندی میمیری؟

_چرا الکی میگین درمورد سن و درسم که درست حسابی جواب دادم

من موندم مگه دارم جک میگم هرچی جواب میدم این جمع یه دور میخنده باهاش

^الحق که دست پرورده هیچولی اخلاقت باهاش مو نمیزنه

_اختیار دارین به هر حال خون خونه دیگه

^تا خونه اتون آماده بشه بمونین همینجا فردا شب هم میخوام یه دورهمی خانوادگی بگیرم حالاکه بعد اینهمه مدت همتون اومدین میگم هنری و هانگنگ و کریس هم بیان بعد سالها خانواده امو دور هم ببینم

_عمو هنری؟؟؟؟؟ اخجوووووووننننننن

^ذوقشو توله گرگ، دیگه واسه ذوق این بچه هم شده نه نگو هیچول

دختره ی خیار باز پرید وسط میوه ها

؛اوا ددی مگه شیوون اوپا آلفا نیست؟ چرا امگاش باید تصمیم بگیره

^دیگه چه میشه کرد؟ شیوون هم مطابق میل امگاشه تصمیم هاش

؛وا پس ابهت و تسلط آلفا چی؟

_اون مناسب توعه که امگای مطیعی و گوش بفرمان نه آپا های من که جفتشون سلطنتی ان بعدشم از کی تا حالا ابهت آلفا ها تو بیشعوری معنا پیدا میکنه؟

☆☆☆☆☆☆☆

دوساعت بعد ،آلاچیق باغ عمارت چوی

_ميگما اپاااا جونممم

+باز چی میخوای ؟

_کی گفته چیزی میخوام؟

+راه نداره چیزی نخوای هیونی بگو اشکال نداره ردیفش میکنم برات

_(لبخند مستطیلی) میخوام با کای برم خوشگذرونی خیلی وقته ندیدمش

+این وقت شب؟

_ساعت هنو ده ام نشده

+باز میخواین کجا رو رو سر مردم خراب کنین؟

_هیچی یکم خیابون گردی و ویراژ تو اتوبانا

یهو کلید فراری خوشگل و سفارشی جی هیونگ جلو چشمم تاب خورد

The curse of moon goddessWhere stories live. Discover now