"این لباسه چطوره بکی؟
_ساده است
"این یکی چی؟
_میخوای بری پارتی؟
"چرا اینقدر ایراد میگیری خو
_چون سلیقه نداری عزیزم اینا چیه آخه لباس پولکی؟ ماهی ای مگه یا هودی؟ قرار رسمیه خیرت سرت
"خوب تو بگو چی خوبه
_برو تو اتاق پرو خودم میام درستت میکنم
یه پیرهن سفید ساده با کراوات مشکی و شوار مشکی بهش دادم که بپوشه ترکیبشون هم رسمیه هم خفن
البته که وقتی اومد بیرون متعجب شدم چجوری میخواد مد بخونه چرا اینجوری پوشیدتشووون تا دکمه آخر پیرهن رو بسته کراواتم کم مونده خفه اش کنه بچه مگه دامادی تووووو_این چه سر و وضعیه کای؟ چرا اینجوری پوشیدی؟
"پس باید چجوری میپوشیدم؟
اینجوری فایده نداره خودم رفتم سر وقتش دو دکمه اول پیرهنش رو باز کردم کراواتش رو شل کردم و آستین های پیرهنش رو هم تا کردم براش و بعدش چند قدم عقب تر رفتم
_آها این شد همونی که باید بدو بریم حساب کنیم برو پیش آلفا جونت
"مطمئنی؟ خوب شده ام واقعا کت یا جلیقه کم نداره؟
_چرا چرا یچیزی کم داره ولی کت یا جلیقه نیست
"چی؟ خو بگو بگیریم دیگه
_یه سه چهار متر پارچه
"وا بک برای چی؟
_بپیچی دور خودت دیگه یهو دیدی ایندفعه تو کافه وسط مردم رات شد
"هی خودتو مسخره کن توله سنجاب حالا خودت الفاتو پیدا کردی میبینمت
طفلی کای خبر نداره پیداش کردم همین الانم
_بلا به دور کی حوصله آلفا داشتن داره باشه حالا بیا برو تا دیرت نشده
"بیا برسونیمت بک
_بیام سر قرار تو الفات حواسم باشه همو ماچ نکنین؟ برو بابا برو خوشبگذرون باهاش بعدشم من یکم دور میخورم اینجاها تهش با تاکسی برمیگردم برو دیرت شد
"اوکی بکی پس مواظب خودت باش لاو
_برو برو این لاو هاتم برا الفات نگه دار به من خیانت کردی دیگه تموم شد رفت
خوب بالاخره این داداش کوچیکه رو فرستادم سر خونه زندگیش داره خیالم ازش راحت میشه کاش مشکل جی هیونگ ام زودتر حل شه خیلی نگرانشم جدا
،هی بکهیون جایی میری؟
با شنیدن صدا برگشتم عقب و راننده ماشین رو دیدم اع اینکه همون جفتمه اسمش چی بود؟ آها چانیول
_سلام چان چطوری؟ میرم خونه چطور؟
"بد نیستم تو چی؟ بپر بالا میرسونمت
ESTÁS LEYENDO
The curse of moon goddess
Hombres Loboخلاصه : افسون الهه ماه اونقدر نسل به نسل و دهن به دهن چرخیده بود که خیلیا افسانه صداش میکردن افسانه افسون الهه ماه! این افسانه میگفت اگه یه آلفا و امگا که جفت سرنوشت همن همدیگه رو ملاقات کنن ولی همدیگه رو رد کنن این سرنوشت یکی شدن توی نسلشون میچرخ...