گالری چانیول
"هی بکی اینجا خیلی بزرگ و شیکه نه؟
_هوم آره گالری قشنگیه چیز های خاصی هم داره فقط کسی جز منم آموزش میده یا نه؟
"فک کنم فقط یکی دوتا کلاسه چون آموزشگاه نیست چان خودش گیتار درس میده بعضی وقتا فقط
_خوبه حالا کو این رفیقت؟
،اینجام سلام بکهیون حالت چطوره؟
_سلام چانیول ممنون حال تو چطوره؟ گالری قشنگی داری
،منم خوبم و بابت تعریفت ممنون بیا بریم اتاقی که قراره توش آموزش بدی رو نشونت بدم
_واقعا مشکلی باهاش نداری؟ اگه کای اصرار کرده ولش کنا یجا دیگه پیدا میکنم
،نه این چه حرفیه اتاق خالیه پیانو و مبل هم توشه چرا شما استفاده نکنید امکاناتش هم کامله قبلا هیونگ کای توش پیانو درس میداد که رفت از اونموقع اتاق خالیه
_اوه پس اگه هیونگ اینجا درس میداده کاملا اوکیه و مشکلی نداره چه روزایی میتونیم بیایم؟
،گالری از ساعت ۸ صبح تا ۱۲ شب همه روزه بازه کارکنان شیفتی میان کلاس های آموزشی هم از ۴ بعد از ظهر تا ۸ شب برگزار میشن حالا شما هر ساعتی که اوکی این میتونین بیاین اگه بیشتر از ساعت ۸ میمونید از قبل بهم خبر بدید که بگم در محیط آموزشی رو بعدش قفل نکنن
_پس ما فعلا سه روز در هفته ساعت ۴ تا ۸ رو میایم اگه برنامه اش تغییری کرد بهت خبر میدم
،خیلی هم عالی فقط روز هاش رو بهم اطلاع بده لطفا
_دوشنبه چهارشنبه و جمعه
،پس من با نگهبانی و کارمند ها هماهنگ میکنم از اونجایی که امروز سه شنبه است فردا میبینمتون
☆☆☆☆☆☆☆☆
شب عمارت چوی
=چجور جاییه؟ امن بنظر میاد؟ کِیا میرین؟
_آره هیونگ همه چیزش اوکیه اگه خیالت رو راحت میکنه همونجاییه که لی هیونگ توش پیانو درس میداده
روزای زوج هفته ساعت ۴ تا ۸ بعد از ظهر محیط آموزشی اش هم جداست از محیط فروش خیالت راحت=اوه جدا؟ اگه لی اونجا بوده که اوکیه فردا میری پس؟ جلسه دارم نمیتونم باهات بیام برا اولین بار که
_با آپا برم خیالت راحت باشه؟
=اونم تو جلسه است
_با کای میرم دیگه
=اونم امگاست
_هیونگ یه سوال پیش اومد الان برام تو دقیقا نگران چی هستی که میخوای با من بیای؟
=بهت تجاوز کنن یا آزار جنسی برسونن
_آها اونوقت کی میتونه به من آزار جنسی برسونه؟ پاشو از حدش فراتر گذاشت فریزش میکنم ، نکنه یادت رفته امگای سلطنتی ام؟ خودم بیشتر از تو حریفش میشم که
YOU ARE READING
The curse of moon goddess
Werewolfخلاصه : افسون الهه ماه اونقدر نسل به نسل و دهن به دهن چرخیده بود که خیلیا افسانه صداش میکردن افسانه افسون الهه ماه! این افسانه میگفت اگه یه آلفا و امگا که جفت سرنوشت همن همدیگه رو ملاقات کنن ولی همدیگه رو رد کنن این سرنوشت یکی شدن توی نسلشون میچرخ...