^ بیا اول بریم تخت و کمد و این چیزا بخریم اونا واجب ترن
_ باشه بریمفروشگاهی که رفته بودیم حسابی بزرگ بود و مخصوص دکور خونه و اتاق بود
از تخت های فلزی و رنگ های تیره خوشم نمیومد برای همین از نصف قسمت سرویس خواب رد شدیم
تقریبا یک ساعت توی کل قسمت تخت های چوبی دونفره -چشم ارباب چوی معتقد بود تخت باید بزرگ باشه که راحت باشم- گشتیم، تا بالاخره یه تخت اسپورت آبی و نقره ای با کمد و میز ست چشمم رو گرفت.
اونقدر قشنگ بود که نخوام حتی به تخت دیگه ای فکر کنم.بعد از تخت و کمد ها کمی گشتن آسون شده بود، چون بقیه اتاق رو باید مثل وسایل انتخاب شده آبی نقره ای یا نهایتا زرد گرفت، حتی دوش حموم و وان.
فرش اتاق آبی و زرد و مبل های اسپرتی که برای روبروی تلویزیون توی اتاقش خرید آبی با پایه های نقره ای بودن، سمت دیگه اتاق رو هم به سلیقه خودش با عروسک و صندلی های پولیشی پر کرد.
البته بهترین چیزی که توی اون روز خرید و از همه چیز براش عزیز تر و ارزشمند تر بود، عروسک بزرگ و نارنجی و سفید رنگی بود که چشم هاش رو از بین تمام وسایل توی فروشگاه به خودش خیره کرده بود.
نمیتونست بگه چه حیوونیه، اما اینقدر کیوت و نرم و مخملی بود که بکهیون از همه چیز بیشتر دوستش داشته باشه و احتمالا میتونست رقیب قدری برای بامبو باشه. چون اون خیلی کم برای عروسک هاش اسم میزاشت و حالا از همین الان تصمیم گرفته بود اسم این کیوتچه رو بزاره تولگی.بعد از تموم کردن خرید وسایل اتاق خواب به یه رستوران رفته بودن تا شام بخورن و خوب بک اصلا از فست فود بودنش تعجب نکرد نه وقتی توی ماشین تامبوی شنیده بود.
انتظار داشت بعد از شام برگردن عمارت ولی وقتی پدر بزرگش روبروی یک فروشگاه لوازم نقاشی ترمز کرد و گفت باید برن وسایل اتاق کار براش بخرن بکهیون دوباره از شدت تعجب ابروهاش بالا پریدن.
بودن توی اون دنیای پر از رنگ برای بکهیون شبیه بودن توی بهشت بود.
انگشت هاش که از روی مداد رنگی ها سر میخورد و چشم هاش که بوم ها و پایه ها رو میدید.
خیلیا تو دنیای از اون بو بیزار بودن ولی بک عاشق بوی رنگ و تینر بود از اون ها آرامش میگرفت.
دیدن پایه قابل تنظیم و سفارشی ای که پدر بزرگش با صندلی مخصوصی که برای آسیب ندیدن گردن و ستون فقرات بود براش خریده بود همزمان با گفتن اینکه هر چیزی که میخواد رو بخره اونقدر سر ذوق آورده بودش که رایحه یاس تازه شکوفا شده ی از سر ذوقش کل فروشگاه رو پر کنه.
ست های صد و ده تایی مداد رنگی
ست های ۴۸ رنگ آبرنگ و گواش
چند بسته کامل رنگ روغن و تونر
پنج ست قلمو متفاوت از بهترین نوع
بیشتر از پنجاه تا بوم و انواع مقوا و کاغذ
YOU ARE READING
The curse of moon goddess
Werewolfخلاصه : افسون الهه ماه اونقدر نسل به نسل و دهن به دهن چرخیده بود که خیلیا افسانه صداش میکردن افسانه افسون الهه ماه! این افسانه میگفت اگه یه آلفا و امگا که جفت سرنوشت همن همدیگه رو ملاقات کنن ولی همدیگه رو رد کنن این سرنوشت یکی شدن توی نسلشون میچرخ...