_ لی هیونگییییی دلم برات لک زده بودددد
>به به بک بکی حالت چطوره توله سنجاب؟
_باز این دوتا برادر رسیدن به من ، من گرگمممم گرگگگگ
صدای پق خنده کریس و هیونگ و کای که بلند شد برگشتم سمتشون
_ چرا یجوری رفتار میکنین انگار گرگ نیستم؟
" گرگ که گرگی منتها از نوع سنجابیش میگی نه؟ موقع غذا خوردن یه نگاه به خودت و لپات بندازه
_ تو دیگه هیچی نگو توله خرس
" من برعکس تو مشکلی با خرس بودنم ندارم
= خوب خوب خوب ول کنین این قضیه رو بیاین بشینین که اگه به این دوتا باشه تا فردا صبح اینجا باهم سر انواع جک و جونور ها جنگ و دعوا میکنن
راستی بکی عمو چیکارت داشت؟با یادآوری حرف های هنری جونم نیشم شل شد و هرچی حرص و جنگ و دعوا بود یادم رفت
" جمع کن خنده اتو تا دندون عقلت رو دیدم چی گفته عموت مگه؟
کارت بنفش و طلایی خوشگلی که عمو بهم داره بود رو از جیبم درآوردم و جلوی چشم هاشون تکون دادم
_ اینو داد بم
= چی هست این حالا؟
<کارت اتاقای وی ای پی این شکلیه
_ دقیقاااااا هنری جونم یکی از اتاقای وی ای پی خوشگلشو داد بهم هروقت خواستم بیام با خیال راحت مست کنم
= تو تا یک ساعت پیش خبر نداشتی عمو هنری کلاب داره بعد الان اتاق صاحب شدی؟ چه رمزی زدی لعنتی؟
_ جدی قرار بود رمز بزنم اجازه بگیرم هفته ای یبار این خوشگل اتاقو بده بم منتها هنری جونم خودش بی حرف کارت گرفت جلوم
= آها پس رمز بکهیون بودن زدی
_ یسسسس
☆☆☆☆☆☆☆☆
فردا صبح عمارت چوی
+ جی یونگ چیکار میخوای بکنی امروز؟
= نگران نباش حواسم بهش هست، دیشب که به بهونه برگشت لی بردمش مهمونی مست کنه امروز هم با پسرا برنامه ریختم بریم بیرون بلکه حواسش پرت بشه یادش نیاد
+ چی میگی تو چه مستی چه حواس پرتی ای کل دیشب رو بیدار بود گریه میکرد الانم بیداره خودشو زده به خواب که کسی نره سراغش
= نمیزارم زیاد فکر کنه بهش باشه؟ تو نگران نباش هیچول خوب؟
+ حرفای عجیب غریب میزنی جی یونگ چجوری نگران نباشم؟ کاش بتونی ذهنشو درگیر کنی
= امروز زیاد باهاش همصحبت نشو سر به سرش نزار حالش بده یهو یچی میگه حال جفتتون بهم میریزه بدتر، الانم برو یه دمنوشی ارامبخشی چیزی بخور همینجوری اش هم ممکنه حال بک بد شه بزار نگران چیز دیگه ای نباشیم هیچول خوب؟
YOU ARE READING
The curse of moon goddess
Werewolfخلاصه : افسون الهه ماه اونقدر نسل به نسل و دهن به دهن چرخیده بود که خیلیا افسانه صداش میکردن افسانه افسون الهه ماه! این افسانه میگفت اگه یه آلفا و امگا که جفت سرنوشت همن همدیگه رو ملاقات کنن ولی همدیگه رو رد کنن این سرنوشت یکی شدن توی نسلشون میچرخ...