𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟗

621 78 0
                                    


میخواست پسش بزنه ولی یک‌چیزی تو اون ته مهای قلبش اجازه اینکارو بهش نمیداد.

سینه‌اش رو با حس‌تر و محکمتر از قبل مالید و باعث شد صورتش بیشتر از قبل قرمز بشه، ناله ی آرومی سر بده و سرش رو به داخل صندلی فشار بده.

جونگکوک از اینکه میدید پسرکش داره لذت میبره، اونم لذت می‌برد و خوشحال بود.

لبخندی زد که شباهتی به لبخند نداشت و بیشتر شبیه پوزخند بود.

- بد نمیگذره؟

با حس خیسی باکسرش به خودش اومد و دست جونگکوک رو با عصبانیت پس زد.

‌انگار با صداش تازه به خودش اومده باشه، دوباره عقب عقب رفت...

خودش رو جمع و جور کرد و دست‌های بی‌حسش رو روی سینه‌اش قرار داد تا بپوشونتش‌، به خیال خودش از بدنش محافظت میکرد.

با ترس و لکنت گفت.

- م...م...ن...اینجا...چی...کا...ر...می...کن...م؟!

از مچ ظریفش گرفت و بدون هیچ لطافتی به سمت خودش کشیدتش. بدون توجه به حرفش دو طرف یونیفرم مدرسه‌اش رو گرفت و کشید و با یک حرکت پاره‌اش کرد و به پشت صندلی پرت کرد.

درحالی که نگاه هیزش روی بدن بی پوشش پسر میچرخید و انگشت اشاره‌اش رو روی نیپل حساسش گذاشته بود و به ارومی فشار میداد، بی احساس لب زد.

- فکر نکن میزارم در بری

نیشخندی زد و با بدجنسی اشاره‌ای به پایین تنه‌ی بزرگ شده‌اش کرد و زمزمه‌وار گفت.

- جئون کوچولو رو بیدار کردی خودتم باید مسئولیتشو به عهده بگیری!

با حرف‌های ترسناک پسر روبروش، لرزش بدنش بیشتر شد. بالافاصله رو کمرش عرق سردی نشست و احساس خطر کرد.

دست‌های بزرگ و گرم جونگکوک رو به سختی توی دستش جا داد و با نگاهش التماس کرد بیشتر از این پیشروی نکنه...

لحظه‌ای گول چشم‌های بی‌گناه و ترسیده‌اش رو خورد ولی خیلی زود به خودش اومد و به کارش ادامه داد.

اگه تا اینجا اومده بود تا تهش هم می‌رفت!

دیگه نمی‌خواست مثل بزدل‌ها پا پس بکشه، شاید دیگه همچین فرصت طلایی‌ای گیرش نمیومد.

تهیونگ سرش رو تند تند به جهات مخالف تکون میداد و تقلا می‌کرد بدنش رو از دست‌های کثیف و متجاوزگرش رها کنه، ولی بی‌فایده بود.

زورش در مقابل جونگکوک خیلی کم بود و نمی‌تونست حریفش بشه. فقط خودش رو خسته‌تر و پسر رو عصبی می کرد.

از خودش متنفر بود که اینقدر ضعیف و بی‌جون بود و عرضه‌ی هیچکاری رو نداشت.

چرا نباید مثل بقیه پسرها زورش زیاد باشه و نتونه باهاشون دعوا کنه، ازشون کتک نخوره، زور نشنوه؟

𝙵𝚒𝚛𝚜𝚝 𝙻𝚘𝚟𝚎||𝚔𝚘𝚘𝚔𝚟Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora