زنگ گوشیاش باعث شد از خواب بیدار شود. زیر لبی لعنتی گفت، به آرامی جان را از خودش جدا کرد و بر روی تخت نشست.گیج خواب بود و نگاهی به اسم روی صفحه گوشی نکرد و سریع تماس را وصل کرد تا جان با صدایش از خواب بیدار نشود.
جان اما خواب سبکی داشت و از همان اول بیدار شده بود.
چشمانش را باز کرد و با کنجکاوی به ییبو نگاه کرد.
صدای هایکوان در گوشش پیچید.
-ییبو خواب بودی؟
جان کمی خودش را بالا کشید و اخم محوی کرد. چه کسی این موقع صبح با ییبو تماس گرفته بود؟!
+کیه؟
ییبو لبخندی به جان زد و دستش را گرفت. لعنت باید از این به بعد گوشی را همیشه سایلنت کند. یعنی واقعا هایکوان نمیدانست که نباید یکدفعهای با ییبو تماس بگیرد؟!
-هایکوانه عزیزم
نگاهش را از جان گرفت و صدای گوشی را کم کرد که مبادا او چیزی بگوید که جان را حساس کند.
-بله گا بیدار شدم
نفس پر از حرص هایکوان را شنید.
-باید ببینمت..ییبو تو مگه مسابقهات نزدیک نیست ؟داری چیکار میکنی؟
ییبو نگاهش را به ساعت داد و لبش را گزید.
ییشینگ قطعا او را میکشت، اما دیشب هم خودش هم جان خوب نخوابیده بودند و همین باعث شد بیدار نشود.
-باشه گا..میبینمت
در کنار جان نمیتوانست حرف بزند و هایکوان متوجه معذب بودن ییبو شد.
سریع تماس را قطع کرد و نگاهش را به جان داد.
سرش را جلو برد بین ابروهایش را بوسه زد و قشنگ ترین لبخندش را به نمایش گذاشت.
-بریم صبحونه بخوریم؟
جان سری تکان داد و از روی تخت بلند شد.
+میری هایکوان رو ببینی؟
به سمت جان رفت و با لبخند گونه اش را بوسید. از همین الان رفتار های جان نوید اتفاقات وحشتناک را میداد.
باید هایکوان را میدید. از صدایش مشخص بود چقدر دلگیر و نگران است و باید درمورد آن روز با او صحبت میکرد.
تا به حال نشده بود هایکوان چین باشد و ییبو هر روز او را نبیند.
ولی اکنون آنقدر ذهن و زندگی اش درهم و پیچیده شده بود که به هیچ چیز جز جان و حالش فکر نمیکرد.
-آره آسمونم
+بیا دوش بگیریم
ییبو لبخند پررنگی زد و در همان لحظه تیشرتش را از تنش بیرون کشید.
![](https://img.wattpad.com/cover/347702285-288-k332906.jpg)
YOU ARE READING
⌈𝗟𝗶𝘃𝗶𝗻𝗴 𝗠𝗮𝗱𝗻𝗲𝘀𝘀⌋
Romance"چیزهایی هستند که از تنها بودن هم بدترند. اما سال ها طول میکشد تا این را بفهمی و غالبا وقتی میفهمی که خیلی دیر شده و هیچ چیز بدتر از خیلی دیر نیست." دقیقا زمانی که فکر میکنی همه چیز داره عالی پیش میره یه طوفان سهمگین میاد و تمام باوراتو نابود میکنه...