سابقه نداره پشت هم آپ کنم😂
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°جونگکوک یکم اخم کرد بعد یهو با هیجان گفت
+عااا...هیونگ همون دخترخاله ت که باهاش چندبار تصویری صحبت کردم؟ اسمش جینی بود؟ هوم؟
جین با هیجان دستاشو بهم کوبید
+دقیقاا. بفهمه اسمشو یادت مونده از خوشحالی سکته میکنه.
کوک خوشحال خندید
+پس حتما بیارش پیشم. خوشحال میشم طرفدارمو ببینم. مخصوصا طرفداری به اون خوشگلی رو.
جیمین بیشتر از این نتونست به خودخوری ادامه بده. برای اولین بار از اینکه این اتاق هرشب شلوغ بود و الان راهی برای تنهایی نداشت کلافه شد.
از جاش بلند شد تا به ساکت ترین نقطه ی اتاق یعنی حمام پناه ببره ولی اصلا حواسش نبود که قبل از اومدن بچه ها دوش گرفته.
تهیونگ با دیدن جیمینی که حوله برداشت، به شوخی اعتراض کرد
+جیمینا بابابزرگت ماهی بوده؟ بسه دیگه نصف پوستت رفت انقدر حموم رفتی.
جیمین که منتظر یه تلنگر بود، درد توی قلبش رو روی تهیونگ خالی کرد
-آخه بعضی از ما توی خونمون وان نداریم تهیونگا...اگه عادات زندگی من انقدر اذیتت میکنه پس میتونستی از اول پیشنهاد اتاق دونفره ندی.
به جای در حمام، در اتاق رو باز کرد و محکم پشت سرش بست.
-آیدل دخترباز هول ازت متنفرم.
با آسانسور به لابی رفت ولی محیط بسته ی هتل رو نمی تونست تحمل کنه. یادش افتاد که تو گردش روز اولشون با تهیونگ میخواستن به سنترال پارک نیویورک هم برن اما با طول کشیدن خرید تهیونگ کنسل شده بود
-از تمام آیدل های زورگو و فضول هم متنفرم.
نقشه ی پارک رو روی گوشیش وارد کرد، خوشبختانه یکی از ورودی های پارک از هتل حدود یکربع فاصله داشت. پس به همون سمت رفت.
پیاده روی یکی از راه هایی بود که می تونست ناراحتیش رو کمتر کنه. به زمین و زمان فحش بده و خودش رو تخلیه کنه. حتی از جین هیونگم حرصش گرفته بود، برای چی میخواست فامیلای خودشو به اعضا بندازه؟
-از ایدل های خوشگل و بندازم متنفرم.
سنترال پارک واقعا عظیم بود. با درخت های سر به فلک کشیده و قدیمی و دریاچه در میانش که نور آسمان خراش ها و برج های اطراف داخل آب دریاچه افتاده بود.
YOU ARE READING
I feel blue
Romanceکاپل: کوکمین {خلاصه}: جونگکوک یه آیدل موفقه که مثل یه ماه توی شبای تاریک جیمین تابید و زندگی پوچش رو تغییر داد. و جیمین جونگکوک رو مثل یه بت پرستید. شانس به جیمین رو میکنه و اون میکاپ آرتیست کمپانی جونگکوک میشه. اما برای جیمین دیدن جونگکوک از دور ک...