جونگکوک برای ادامه ی لایو به تهیونگ پیوست و جیمین رفت حمام. با اینکه صبح خودش رو شسته بود اما با فکر کردن به اون وان با بمب حمام های رنگی حس میکرد مثل یه ماهیه که از تنگش (وان) دور افتاده و برای ادامه ی زندگی باید به تنگش برگرده.
پس دوباره آب داغ رو باز کرد و یه رایحه ی دیگه انتخاب کرد.
حدود یکساعت بعد لایو تمام شد اینو از ضربه های تهیونگ به در متوجه شد.
به سرعت خودش رو خشک کرد و بیرون رفت.
تهیونگ روی تخت لش کرده بود و جونگکوک روی مبل نشسته بود و هر دو سرشون توی گوشیشون بود.
ظرف سالاد و شیک پروتئینی هم روی میز بود، احتمالا یکی از استف ها آورده بود.
جونگکوک با خنده به کنارش اشاره کرد
-هیونگ بیا اینجا بشین.
جیمین کنارش نشست و به گوشی پسر نگاه کرد.
توییتر رو چک میکردن و غش غش میخندیدن، با اون لایو آرمی ها تئوری های زیادی ساخته بودن، یکی نوشته بود که مطمئنه تهیونگ تو اتاق تنها نبوده و با معشوقه ش به این سفر اومده و از اون طرف ویکوک شیپرا به خاطر اینکه تهیونگ در رو باز نکرده بود و جونگکوک اومده بود داخل احتمال اینو میدادن که پسر کارت اتاق تهیونگ رو داره و هزارتا سناریو می ساختن.
این وسط جیمین بیچاره حسابی فحش خورده بود و اکانتش هم ریپورت شده بود.
تهیونگ بدجور احساس کنار گذاشته شدن کرد
+به چی انقدر میخندید؟ بیاید یه کار سه تایی بکنیم.
جونگکوک بی توجه از جاش بلند شد
+من که میخوام برم باشگاه.
جیمین با تعجب نگاهش کرد و تهیونگ خنثی گفت
+همیشه قبل کنسرت دوبرابر تمرین میکنه تا عضلاتش تو بهترین حالت باشه.
جیمین نگران خستگی تمرین صبحش بود، پس فوری اظهار نظر کرد
-بهترین بدن رو داری، دیگه بهتر از این چی میخواد باشه؟ باید برای فردا استراحت کنی.
اول متوجه حرفی که زده بود نشد تا وقتی که نگاه خیره ی تهیونگ و نیشخند راضی جونگکوک رو دید و تا بناگوش سرخ شد
-آاا منظورم اینه هیکلت رو فرمه.
تهیونگ موشکافانه نگاهش کرد
+تو چته؟ تو ججو هم از بدنش تعریف کردی. همون شبی که میخواستی براش بخور..

أنت تقرأ
I feel blue
عاطفيةکاپل: کوکمین {خلاصه}: جونگکوک یه آیدل موفقه که مثل یه ماه توی شبای تاریک جیمین تابید و زندگی پوچش رو تغییر داد. و جیمین جونگکوک رو مثل یه بت پرستید. شانس به جیمین رو میکنه و اون میکاپ آرتیست کمپانی جونگکوک میشه. اما برای جیمین دیدن جونگکوک از دور ک...