i feel red blue color

468 91 90
                                    

لپ های جیمین قرمز شد

-من از قبل کادومو در نظر گرفتم.

تهیونگ چشم هاشو باریک کرد

+چی خریدی؟بدون اینکه بمن بگی؟ چرا با من هماهنگ نکردی؟

جونگکوک اما نیشش شل شده بود، دستاشو از دور جین باز کرد و روی صندلی نزدیک جیمین نشست

+چی خریدی برام هیونگ؟

جیمین خجالت زده بود اما با تخسی جوابشو داد

-یاا نباید الان بگی نمیخواست خودتو تو زحمت بندازی؟ یا بگی خودت کادویی چه احتیاجی به کادو هست؟

جونگکوک کج خندی زد و از بالا تا پایین جیمین رو نگاهی انداخت، روی لب هاش چندثانیه بیشتر موند

+هیونگ نیازه که بگم تو خودت کادویی؟

هیچکس جز جیمین اون نگاه اغواگر جونگکوک رو ندید، آب دهنش رو قورت داد.

صدای تهیونگ از اون وضعیت نجاتش داد

+واسه چی به جیمین میگی خودش کادوعه؟ بمن که از یکماه قبل گفتی اگه برات کادو نگیرم آبرومو تو توییتر میبری! در صورتیکه خودت پارسال کادو بهم یه جفت جوراب دادی.

جین اخماشو توهم کشید

+به تو کادو داد؟ منو فقط بوس کرد گفت تولدت مبارک.

پسر کوچیکتر خودشو تبرئه کرد

+ولی اون جوراب مارک بود تهیونگ، و اون بوسم از ته قلبم بود هیونگ...

جیمین با شنیدن این حرفا سرشو عقب انداخت و قهقه زد جوری که داشت از روی صندلیش سقوط می کرد.

جونگکوک به موقع رون پای جیمین رو چنگ زد و با انداختن سنگینی وزنش روی پای جیمین مانع از افتادن صندلی شد

+یا هیونگ، حواست کجاست؟

جیمین از حس سقوط ناموفقش ترسیده بود، تهیونگ سریع جلو اومد، دست های جونگکوک رو که همچنان ناخودآگاه رون های جیمین رو می فشرد ازش جدا کرد.

جونگکوک سوالی نگاهش کرد.

تهیونگ اما چشم هاشو از روی جیمین برنداشت

+پاهاشو کبود کردی...جیمین خوبی؟

جیمین چشم هاشو بست و باز کرد تا به پسر اطمینان بده و از جونگ کوکی که از کار تهیونگ تو شوک بود تشکر کرد

I feel blueTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon