( از اونجایی که خودمم یادم نبود و مجبور شدم پارتای قبلی رو بخونم) آنچه قبلا خواندید:
*بعد از حواشی ای که برای جونگکوک پیش اومد همگی برای ضبط یه ورایتی شو به سوئیس رفتن و این بین جونگکوک هرکاری کرد تهیونگ نذاشت دستش به کون جیمین برسه*
بعد از اینکه جونگکوک برای یه تماس تصویری با خانواده ش از اتاق بیرون رفت. تهیونگ به پهلو به سمت جیمین چرخید
+هنوز بهت نگفته دوستت داره؟
جیمین چشم هاشو ریز کرد
-تو اصلا اجازه میدی ما بیشتر از سی ثانیه باهم تنها باشیم؟ خب اصلا چرا از اول گذاشتی باهاش هم اتاقی بشم؟
تهیونگ ژست دانشمندی به خودش گرفت
+تو از رازهای جذب چی میدونی؟ دهنت رو بند و بذار با نقشه ی من جلو بریم.
بعد با هیجان اضافه کرد
+ تازه یه سورپرایز ویژه هم تو راهه.
جیمین با بیچارگی آهی کشید.
***
سورپرایز تهیونگ فردا بعد از فیلمبرداری رسید.
دوتا از صمیمی ترین دوست هاشو یعنی پارک هیونگ شیک و پارک سوجون رو برای آخرهفته دعوت کرده بود.
قرار بود حسابی باهم سوئیس رو بگردن و توی یک قسمت از برنامه هم حضور افتخاری داشته باشن.
جیمین متوجه نمی شد دلیل این همه برنامه ریزی و تدارکات تهیونگ دقیقا برای چیه ولی پسر خیلی هیجان زده و از خودراضی به نظر می رسید.
موقع خوش و بش کردن جیمین دورترین فاصله به مهمان ها رو داشت.
یکم احساس کم رویی میکرد.
جونگکوک اما انگار با دوستای هیونگش خیلی جور بود چون با خوشحالی جلو رفت و هر دو رو بغل کرد.
سوجون موهای جونگکوک رو بهم ریخت
+چجوریه که هر دفعه میبینمت عضله هات بیشتر میشن؟
جونگکوک لبخند دندون نمایی زد
+آخه الگوم تویی هیونگ.
نامجون شوخی کرد
+مار دروغگو تو همیشه نمیگی نامجون هیونگ بدن تو الگومه؟
بقیه خندیدن. هیونگ شیک با تهیونگ نگاهی رد و بدل کردن و بعد چشم به جیمین دوخت.
بلافاصله با صدای بلند رو به تهیونگ کرد
+تهیونگا این پسر کیوتی که پشت سرت ایستاده رو به ما معرفی نمیکنی؟
VOUS LISEZ
I feel blue
Roman d'amourکاپل: کوکمین {خلاصه}: جونگکوک یه آیدل موفقه که مثل یه ماه توی شبای تاریک جیمین تابید و زندگی پوچش رو تغییر داد. و جیمین جونگکوک رو مثل یه بت پرستید. شانس به جیمین رو میکنه و اون میکاپ آرتیست کمپانی جونگکوک میشه. اما برای جیمین دیدن جونگکوک از دور ک...