✓ یه توضیح کوتاه درباره ی عنوان پارت ها:
هر پارت یک رنگه، حتی ممکنه بعضی وقتا همون رنگ تو یه پارت دیگه هم تکرار شه. هر رنگی نشون دهنده ی یه احساسه. نظر من تخصصی نیست من هر حسی که بگیرم از هر رنگ همون رو هم برای پارت انتخاب میکنم.
برای مثال پارت قبل احساس رنگ سبز بود که نشون دهنده ی تازه شدن روحش بود و این پارت نارنجیه که نشون دهنده ی استرس و هیجانه
ببخشید که زیاد توضیح دادم بریم برای داستان
^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°^°
دستی به پیراهن سفیدش کشید و توی آینه ی آسانسور به خودش نگاه کرد، موهاشو مرتب کرد و زیر لبی با خودش حرف زد
_جیمین فایتینگ، با اعتماد به نفس به نظر برس، تو فوق العاده ای جیمین
فایده ای نداشت هنوزم استرس داشت پس تو آینه به خودش اخم کرد
_جیمین تو با سختی زیاد به این مرحله رسیدی برای یه استرس نرینی توش.
صبح خیلی زودتر از باز شدن کمپانی جلوی در منتظر بود و به محض بازشدن در از نگهبانی سوال کرده بود باید کجا بره و بعد خودشو به دفتر سرپرست رسونده بود. سرپرست نیم ساعت بعد رسید و منشی گفت که بره تو.
یکسری سوال و جواب های تکمیلی رو جواب داده بود و مدارکش رو هم تحویل داد و بعدش قرارداد بسته بودند، یک قرارداد سه ماهه موقت که در صورت رضایت دو طرف به یکسال ارتقا پیدا میکرد. حالا داخل آسانسور بود تا به محل کارش بره. قرار نبود همین اول کار میکاپ آرتیست جونگکوک بشه. خودش هم اینو میدونست اما بازم ته دلش یکم ناامید شده بود.
بهش گفته بودند که باید میکاپ آرتیست بک آپ دنسرا بشه. کارش زیادتر بود اما خب مسئولیت کمتری داشت و به نظر خودش باز هم شانس بهش رو کرده بود که برای بک آپ دنسرای گروه جونگکوک انتخاب شده بود. ممکن بود حتی برای یه گروه تازه دبیو کرده انتخاب بشه و شانس دیدن جونگکوک به زیر ۱۰ درصد برسه.
انقدر تو افکارش غرق بود که وقتی آسانسور ایساد و یکی واردش شد هینی از ترس کشید.
به اطراف نکاه کرد و متوجه شد باید پیاده شه
_آقا لطفا آسانسور رو نگهدارید.
تند تند به سمت جایی رفت که بهش از قبل اطلاع داده بودند. به اطراف نگاه کرد، از اونجایی که زود اومده بود سالن خیلی شلوغ نبود.
قبل از اینکه دنبال مسئول اون قسمت بگرده یک مرد حدودا ۳۵ ساله پیشش اومد.
+سلام، شما برای این قسمتید؟
جیمین به کارت اطلاعات مرد که دور گردنش بود نکاه کرد روش نوشته بود آقای لی. پس خودش بود
_سلام سونبه نیم، من پارک جیمینم. میکاپ آرتیست جدید بک آپ دنسرا. و برای همین قسمت هستم.
مرد لبخند گرمی به جیمین زد
+خوشبختم جیمین شی، منم لی تره هستم منیجر گروه. بهتره تا اینجا خلوته یکم راجع به کارت توضیح بدم.
گفت و بلافاصله به سمت یه اتاق حرکت کرد.
+اینجا اتاقیه که بچه ها آماده میشن و میکاپ آرتیست ها و هیراستایل ها بهشون کمک میکنند.
جیمین نتونست جلوی کنجکاویشو بگیره
_همه ی بچه ها؟ حتی آیدل ها؟
لی بهش لبخند زد
+نه، آیدل ها اتاق مخصوص خودشون رو دارند. اینجا فقط مخصوص بک آپ دنسراست. کارت سخته جیمین شی. درسته که روی این بچه ها به اندازه ی آیدل تمرکز نمیشه و کسی نیست که ازشون عکسی بگیره اما کافیه که آرایششون خراب بشه یا به کانسپت اصلی نخوره اون وقت نمیشه دهن هیترا رو بست. اونا به همه چی توجه میکنن و میخوان به هرچیزی گیر بدن.
لی به جیمین نگاه کرد تا ببینه متوجه جدیت موضوع شده یا نه
جیمین با اخمی که نشون از تمرکزش میداد به صورت لی خیره نگاه میکرد. لی خیالش راحت شد و ادامه داد.
+معمولا تمام طول سال سرت شلوغ نیست. بیشتر موقع کام بک ها و موزیک ویدیوها و استیج شوهای بچه ها سرت شلوغ میشه اما اون موقع ها به معنی واقعی کلمه حتی وقت سر خاروندن هم نداری. اما اینجا واقعا همه باهم دوستیم. آیدل های گروه بی تی (مخفف بی تی اس قرار نیست هفت نفره باشه پس اسمشو نمیتونم بذارم بی تی اس :)) ) واقعا خیلی مهربونن و با تمام بچه های تیم خوش رفتاری میکنن. همین باعث شده همیشه یه جو خوب اینجا حاکم باشه.
جیمین لبخند زد و با خودش فکرکرد واقعا جئون جونگکوک حتی تو واقعیتم مهربونه و بعد سوالی که ذهنشو درگیر کرده بود پرسید.
_سونبه نیم ممکنه اگر کارم خوب باشه و یا بعد سه ماه قراردادم تمدید بشه من بتونم میکاپ آرتیست اعضای بی تی باشم؟
+جیمین شی همه چیز امکان داره اما فکرمیکنم خیلی سخت باشه. این کار خیلی حساسه و ما همین الانم میکاپ آرتیستی داریم که همه ی اعضا باهاش راحتن و اونم توی کارش فوق العاده حرفه ایه.
جیمین سعی کرد امیدشو از دست نده و همچنان لبخندشو حفظ کنه
+آها و نکته ی آخر، میدونم که توام بند رازداری رو توی قرارداد دیدی و امضا کردی اما میخواستم یادآوری کنم که حواست باشه عکس یا خبری از اینجا از آیدلا پخش نشه. پارسال یکی از استف ها یه عکسی از نامجون پخش کرده بود و باید بگم کمپانی علاوه بر اینکه اخراجش کرد ازش جریمه هم گرفت.
جیمین سر تکون داد
_مطمئن باشید من به اون قسمت رازداری کاملا پایبندم

BINABASA MO ANG
I feel blue
Romanceکاپل: کوکمین {خلاصه}: جونگکوک یه آیدل موفقه که مثل یه ماه توی شبای تاریک جیمین تابید و زندگی پوچش رو تغییر داد. و جیمین جونگکوک رو مثل یه بت پرستید. شانس به جیمین رو میکنه و اون میکاپ آرتیست کمپانی جونگکوک میشه. اما برای جیمین دیدن جونگکوک از دور ک...