دور هم حلقه زدن تا تک بیاره بازی کنن.
جونگکوک با دستش ضربه ای به پهلوی جیمین زد و وقتی توجهشو به خودش جلب کرد دوبار چشمک زد.
جیمین که نمیدونست چخبره مثل احمقا در جوابش با خجالت چشمکی زد.
یونگی که برای بازی جلو نیومده بود اطلاع داد
+اون کد های مارو نمیدونه جونگکوک. جیمین منظورش از دوتا چشمک اینه پشت دستت رو ببری جلو.
بعد دسته ی چمدونش رو کشید تا بالا ببره
+جونگکوک و جیمین باهم تو یه اتاقن، من میرم اتاق نامجون که باهم رو آهنگا کار کنیم و جین و تهیونگم میتونن باهم بمونن.
کسی اعتراضی نداشت.
جونگکوک به صورت خودجوش وسایل جیمین رو بالا برد تا توی اتاقی که از دیشب اقامت داشت بذاره و باعث شد تا جیمین از پشت قربون صدقه ی جنتلمن بودنش بره.
بعد از بالا رفتن همگی جیمین هم به اتاق مشترکشون رفت و درو بست. هم خوشحال بود و هم استرس داشت که قراره باهم تو یه اتاق بمونن.
سرش رو که بالا آورد با صحنه ی جونگکوک لخت روبه رو شد که میخواست تیشرت تنش کنه. خجالت زده خواست عقبگرد کنه که جونگکوک نیشخندی به صورت خجالتیش زد
+هیونگ فکر نکنم چیزی باشه که قبلا ندیدی.
پسر سرخ شد و سرش رو پایین انداخت.
جونگکوک تیشرت توی دستش رو روی تخت انداخت و با چندتا گام خودش رو به جیمینی که به در چسبیده بود رسوند
+هوم؟ نیاز به یادآوری داری؟
بازوهاش رو کنار صورت جیمین روی در گذاشت و عضلات دست هاش رو منقبض کرد. جیمین حتی نمیتونست خجالت بکشه فقط رو این تمرکز کرد که آب از لب و لوچه ش آویزون نشه. اون دست های رگدار و پر از تتو هورمون هاشو به بازی می گرفتن!
جونگکوک سرش رو جلو آورد، روی لب های جیمین زمزمه کرد
+چرا ساکتی هیونگ؟ داری تصورش میکنی؟
قبل از چسبوندن لب هاشون بهم، نیشخند زد
+احتیاجی به تصویر سازی نداری، من آماده م که هرروز برات فول اچ دی شو به نمایش بذارم.
و بعد لب های جیمین رو به بازی گرفت.
جیمین داغ شده یکی از دست هاش رو جلو برد و روی قفسه ی سینه ی پسر گذاشت و دست دیگه اش رو دور گردنش حلقه کرد.
هنوز بوسه عمیق نشده بود که تهیونگ درو باز کرد و محکم به کمر جیمین کوبید
-آخ...
JE LEEST
I feel blue
Romantiekکاپل: کوکمین {خلاصه}: جونگکوک یه آیدل موفقه که مثل یه ماه توی شبای تاریک جیمین تابید و زندگی پوچش رو تغییر داد. و جیمین جونگکوک رو مثل یه بت پرستید. شانس به جیمین رو میکنه و اون میکاپ آرتیست کمپانی جونگکوک میشه. اما برای جیمین دیدن جونگکوک از دور ک...