~Oreo~

2.5K 448 375
                                    

لویی در اتاقو پشت سر لندن می‌بنده و می‌چرخه سمتش. دستاش می‌لرزن ولی این که لندن ببینتشون براش خجالت‌آور نیست. لندن با ذوق می‌خنده و خودشو میندازه روی صندلی چرخدار.

« چی شد؟ بالاخره شماره گرفتی؟ »

لویی حرفی نمی‌زنه و لباشو به هم فشار میده. چشماش از خوشحالی یه جا ثابت نمی‌مونن و گونه‌هاش رنگ می‌گیرن. لندن عصبی می‌کوبه روی پاش و خودشو می‌کشه جلو تا به لویی برسه.

« دهنتو وا کن. شماره گرفتی؟ شماره داد خودش؟ اه. لوس. حرف بزن. »

لویی چند بار پلک می‌زنه و بعد نفس عمیقی می‌کشه. دستشو بین موهاش می‌بره و سرشو یه کم جلو میده تا همون حس بهش دست بدت که وقتی دستاش لای موهاش بود داشت.

« اون... موهامو... به هم ریخت. دستاشو، دستای لعنتیشو گذاشت روی سرم. روی سر چربم. من دارم می‌میرم. اون به موهای من دست زد و خندید. »

لندن پوف عمیقی می‌کشه و چشماشو توی کاسه می‌چرخونه. انگشت وسطشو به لویی که قفسه سینه‌شو فشار میده و ادا درمیاره نشون میده. لویی میخنده و دوباره تکرار می‌کنه.

« انگشتاشو زد به موهای من. من حموم نمیرم. هیچوقت. »

لندن پاشو دراز می‌کنه تا محکم بزنه توی زانوی لویی ولی نمیرسه. با شدت از روی صندلی بلند می‌شه که خمیازه بکشه. لویی خودشو محکم توی بغل لندن پرت می‌کنه و سرشو می‌ماله به شونه‌ی لندن.

« احتمالش هست. مگه نه؟ دوستم داره دیگه؟ »

لندن می‌خنده و دستاشو توی‌هم قفل می‌کنه تا اون گربه‌ی به هم ریخته رو بغل کنه. لویی سرشو چند بار به شونه‌ی لندن می‌کوبه و محکم موهاشو می‌کشه.

« بگو! بگو می‌تونم یه روز روی شونه‌ش بخوابم. دستاشو دیدی؟ »

لندن می‌خنده و لویی رو به زور از خودش جدا می‌کنه. هیچ‌کسی توی زندگیش بغلی‌تر از لویی نیست. هیچ‌کس. اون همیشه‌ی خدا بغل کردنو ترجیح میده به هر کار دیگه‌ای و اگه بهش بگی که نمی‌تونی یا نمی‌خوای بغلش کنی، اونقدر بد نگاهت می‌کنه که می‌گی الان صورتتو با ناخناش می‌خراشه.

« این جوری که تو پیش می‌ری، تا صد سال دیگه تو مرحله‌ی "وای نگام کرد نمیرم حموم" می‌مونی لو. باید یه چیزی نشون بدی که بیاد سمتت. »

لویی بغض کرده سرشو تکون میده و نگاهی به لندن می‌کنه. وقتی لندن حرف نمی‌زنه، با حرص کوله پشتیشو از روی زمین برمی‌داره و می‌کوبه توی شکم لندن. لندن می‌خنده و با یه حرکت یهویی، کاری می‌کنه که لویی تا آشپزخونه رو بدوئه و به داد مادربزرگش که میگه بدون دمپایی نیاد توی آشپزخونه گوش نده.

Lollipop [L.S]Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ