~Starburst~

1.4K 337 658
                                    

خواندن این چپتر برای افراد زیر هجده سال و بیماران قلبی-عروقی توصیه نمی‌شود.
بقیه هم با آب قند وارد بشن
خوابتونم می‌پره.
کامنتم یادتون نره وسط ریختن پشماتون :")

لویی منگ از خواب بیدار می‌شه. نور خورشید پرده‌های خونه رو روشن‌تر‌ کرده و توی یه سری قسمتا روی سرامیکا افتاده. چشماشو می‌ماله و فکر می‌کنه تا یادش میاد اینجا‌ خونه‌ی هریه. تا یادش بیاد دیشب، چیا شده بود.

« هـ هــری؟ »

با سرعت از مبل پایین میاد. انگشت کوچیکه‌ی پاش به گوشه‌ی مبل گیر می‌کنه و اهمیتی نمیده. خواب از سرش پریده. مثل بچه‌هایی که دنبال دزد عروسکشون می‌گردن تا عروسکو ازش پس بگیرن، می‌گرده خونه رو.

هیچ‌جا نیست. هری هیچ‌جا نیست.

می‌شینه وسط خونه و بغضش تا زیر چشماش رسیده. نگاهش به دره و منتظره هر لحظه اون بیاد و کلی شکلات بذاره جلوش و بگه برای خرید اونا دیر کرده. ولی هری نیست. چشمش می‌خوره به برگه‌ی روی در.

« کلید رو بنداز توی صندوق پستی‌م. مراقب باش. برمی‌گردم. »

این یعنی باید بره. یعنی هری شاید یه مدت طولانی برنگرده. فکر می‌کنه تا یادش بیاد گوشی‌ش کجاست. شماره‌ی هری رو می‌گیره. ده بار؟ پونزده؟ شایدم نوزده بار؟ آره. نوزدهمین بار، گوشی خاموش می‌شه توی دستاش و ناله‌ای از دهنش خارج می‌شه و اشکاش میاد پایین.

« کار اشتباهی کردم؟ »

بلند می‌شه و میره توی اتاق. لباسای هری تنشه و هر چقدر می‌گرده لباسای خودشو پیدا نمی‌کنه. نامه‌ی کوچیک هری رو برمی‌داره، کلید رو از پشت در می‌گیره و راه می‌افته سمت خونه. تا ایستگاه اتوبوس به دیشب فکر می‌کنه. اون پسر توی تلویزیون واقعا شبیهش بود.

نگاهی به خیابونا می‌ندازه. چشماش به سختی بازن و هوای داخل اتوبوس کمه براش. یه ایستگاه زودتر پیاده می‌شه و اهمیتی نمیده که سر و وضعش مناسب نیست. فقط دلش میخواد بره خونه و دستای گرمز دورش حلقه شه و صدای گوش‌خراش لندن بیاد. شاید حتا دوست داره صدای خنده‌ی جی و دوست‌پسرش رو بشنوه.

« لو؟ چیزی شـ ... »

« گرمی. بغلم می‌کنی؟ »

دستای گرمز دور کمر نوه‌ش حلقه می‌شه. لویی می‌لرزه و سردش می‌شه. گریه می‌کنه و گرمش می‌شه و چشماش درد می‌گیرن اما گرمز همونجا ایستاده. بدون شکایت از دردی که توی مفصلاش حس می‌کنه ایستاده تا بغلش کنه.

« لو. می‌شه بگی چی شده؟ »

« نیست. غیب شده. »

صدای لندن میاد. پشت بندش صدای قدمای تندش به سمت لویی.

Lollipop [L.S]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang