~Mike and Ike~

922 189 68
                                    

لویی در خونه رو پشت سرش می‌بنده و به لندن تکست میده که آماده‌س و حرکت کرده. به هری هم همین پیام رو میده و میخواد گوشی رو بذاره توی جیبش که زنگ میخوره.

« بله هری؟ »

« لویی. مراقب باشیا! »

« نگران نباش. نردبون ندارن اگه داشته باشن هم لق نیست و اگه لق هم باشه، تمام تلاشمو میکنم زمین نخورم و اگه اتفاقی زمین خوردم، لندن حداقل دستامو می‌گیره. »

« من اون موقع ترسیدم. »

« داشتم شوخی می‌کردم. مراقبم. »

« آدرسو بفرست میام دنبالت. »

« با ماشینات؟ »

هری چیزی نمیگه. لویی میخنده بلند.

« اون ماشین سفیداتو بیشتر دوست داشتم. بندشونو اگه عوض کنی و مشکی بذاری حسابی هات میشن. »

« ماشین سواری دوست داری؟ »

« کی نداره؟ ولی تو رو بیشتر دوست دارم. »

« لویـ - »

لویی گوشی رو قطع می‌کنه و میخنده. گوشیش رو میذاره توی جیب پشتیش و می‌دوئه. توی تاکسی یه کمی بازی می‌کنه و سعی می‌کنه جلوی خودش رو بگیره تا به لندن زنگ نزنه و پیام نده تا بپرسه حالش چطوره. دم خونه‌ی اسپرینگ پیاده می‌شه و به دور و بر نگاه می‌کنه. لندن رو نمی‌بینه و می‌خواد منتظر بمونه که تکست میاد.

« من یه کم دیر می‌رسم. اتوبوس دیر کرده. زودتر برو داخل و تزئینات رو وصل کن. »

لویی زنگ می‌زنه. خانم اسپرینگ توی لباس صورتی خوابش درو باز می‌کنه و از دیدن لویی لبخند پهنی رو صورتش می‌شینه.

« سلام لویی. خوش اومدی. تنهایی؟ »

لویی محکم دست خانم رو فشار میده و داخل میره. خونه حسابی تمیزه و تمام وسایل تزئینی یه گوشه‌ی سالن چیده شدن. رنگ کرم دیوارا و قهوه‌ای مبلا جدیده.

« لندن تو راهه. بازسازی کردین؟ خیلی قشنگ شده. »

«‌ مرسی. ببخشید فضولی میکنم ولی مگه با هم زندگی نمی‌کردین؟ »

« ما فقط دوستیم. الان من رفتم خونه‌ی پارتنرم و حالا دیگه یه جا زندگی نمی‌کنیم. »

خانم اسپرینگ دستی به شکمش می‌کشه و می‌شینه روی مبل. حالا به وضوح میشه گفت بارداره و خسته‌س. لویی تمام تلاششو می‌کنه تا خودشو کنترل کنه که نره و دست به شکمش بکشه. ریسه‌ها رو از توی کیسه درمیاره.

« ببخشید نردبون رو نیاز دارم. »

خانم اسپرینگ بلند می‌شه از جاش و لویی دنبالش راه می‌افته. از حیاط پشتی نردبون رو برمیداره و دوباره برمیگرده توی هال. راه رفتن خانم اسپرینگ شبیه پنگوئنا شده. لباشو به هم فشار میده تا بلند نخنده. گوشیش رو از توی جیبش درمیاره و روی میز میذاره.

Lollipop [L.S]Where stories live. Discover now