لندن دستای هیناتا رو میگیره محکم و سر هیناتا روی شونهش فرود میاد. تلویزیونو میوت کردن و فقط نورشه که روی صورتشون میفته و صدای نفسای به سختی منظم شدهی لندن و فینفینای هیناتا به راحتی شنیده میشه.
« شاید فقط نمیخواسته دلت براش بسوزه هینا. شاید میخواسته تو تصویر خوبی که ازش داری رو نگه داری برای خودت. »
هیناتا خیره میمونه به جلوش. لندن بوی گندمزارِ خیس از بارون میده. بارونی که شاید از چشمای هیناتا اومده. لندن میتونه جریان کند خون رو توی دستای هیناتا حس کنه. این که انگشتای کشیدهش یخ کردن و قراره حالا حالاها بین دستاش حبس شن تا گرم شن دوباره.
« من دوست صمیمیشم لندن و هیچی از گذشتهش نمیدونم. من دوست صمیمیشم و نمیدونم که دلیل سردرداش چیه. که وقتی اونقدر ناراحته که روح از چشماش میره، به چی فکر میکنه. وقتی من نمیدونم که دلیل ناراحتیاش چیه، چطوری باید از بین ببرمشون؟ همش تلاشمو میکنم خوبش کنم و تهش نمیشه. »
لندن چتریای هیناتا رو کنار میزنه و از گیرهی خودش استفاده میکنه تا جمعشون کنه. سر انگشتای گرمشو روی پیشونی هیناتا میرقصونه و ابروهاشو مرتب میکنه. روی گونهش میکشه و مجبورش میکنه که بهش نگاه کنه.
« هیچ بایدی وجود نداره که تو حال دوستاتو خوب کنی هیناتا. هیچ دلیلی نداره که چون دوستین، وظیفهت باشه. »
« الان که من ناراحتم، چرا داری کمکم میکنی؟ چرا نصفه شبی اومدی باهام از اون سر شهر اینجا؟ »
لندن میتونه دویدن خون توی گونهها و گوشاشو حس کنه. نفس عمیقی میکشه و موهاش جلوی صورتش میریزن.
« من زیادی انساندوستم. همین. »
هیناتا چشماشو میبنده و باز میکنه. انگار منتظر بوده چیز دیگهای بشنوه. از جاش بلند میشه و لباسشو مرتب میکنه.
« چایی سبز دوست داری؟ »
لندن سر تکون میده و دستشو که تا چند ثانیهی پیش روی صورت هیناتا بوده توی جیباش میبره و مشت میکنه. انگار نمیخواد لمس پارچهی سرد، حس تماس داشتن با گونهی لطیف هیناتا رو از بین ببره. انگار به قول لویی، میخواد دستاشو هیچوقت نشوره.
« اگه کافئین داره، اوهوم. »
هیناتا یه نیشخند میشینه رو لباش. تکیه میده به کانتر و روی نوک پاهاش میایسته تا بستهی چای سبز رو بیاره از بالا. لندن با دیدن این صحنه چند ثانیه صبر میکنه تا ثبتش کنه توی ذهنش و بعد بلند میشه و میره توی آشپزخونه. کمر هیناتا رو میگیره و یه کم میبرتش بالاتر.
« زودباش برش دار. »
هیناتا میخنده و وولی میخوره. انگشتای لندن مستقیم روی پوستشن و این باعث شده قلقلکش بیاد.