Chapter 29

1.8K 335 184
                                        

{غلط داشت شرمندتونم}


-فاك! اين مبلغ زياديه... حتى بيشتر از اونى كه تو لازم دارى.

زين با تعجب و صدايى كه سعى ميكرد بلند نباشه به هرى گفت. اون پسر خودش هنوز توى شوك بود و حرف زين حتى متعجب ترش هم ميكرد.

به هيچ وجه انتظار همچين كارى رو نداشت اون هم از كسى كه همون روز در حال بوسيدن همسرش بود.
لب هاش رو روى هم فشار داد و براى لحظه اى با خودش فكر كرد.

-نه من اين پولو پس ميدم!

ابرو هاى زين سريع به هم گره خورد با نگاه"تو يه الاغى" به رفيقش خيره شد.
يك نفر خيلى دوستانه همچين مبلغى رو به اونها داده بود و هرى ميخواست اون رو پس بده؟!

-همچين غلطى نميكنى!

زين اينبار مراعات نكرد و با صداى بلندى به هرى گفت ...
اصلا مگه قرارشون همين نبود؟! اما خب سرنوشت با اون ها يار بود و بدون زور و اجبار اون پول رو بدست اورده بودن و هرى هنوز هم اجازه داشت لوسى رو ببينه.
همه چيز عالى بود و زين رفتار هرى رو درك نميكرد.

-تو متوجه نيستى زين.

-نه ... كسى كه اين وسط متوجه نيست داره چه غلطى ميكنه تويى... يادت رفته سايمون پولشو ميخواد؟! ميخواى گند بزنى به همه چيز آره؟!

هرى كلافه از روى تخت بلند شد و بى توجه به پر حرفى هاى زين سمت در رفت اما با كشيده شدن لباسش محكم روى تخت افتاد .

-چههه مرگته؟! اين پوليه كه به من داده شده و به هيچكسى مربوط نيست من باهاش چيكار ميكنم. حاليته؟

-تو ديوانه شدى؟ سرت به جايى خورده؟ سرما خوردى مغزت كه تكون نخورده. چرا بايد اينو قبول نكنى؟

-با قبول كردن اين چك غرورمو جلوى اين خانواده به فاك ميدم!

زين با تمسخر خنديد و ابرو هاش رو بالا داد .
غرور؟ هرى نگران غرور احمقانش بود؟!
زين خيلى خودش رو كنترل كرد كه يه مشت دوستانه تو دهن اون پسر فرود نيورد.

-اگه غلط اضافه اى بكنى من خودتو بجاى غرورت به فاك ميدم استايلز! تو ديوانه شدى و من اجازه نميدم آيندتو بخاطر يه كلمه ى احمقانه به اسم غرور به فاك بدى.

-تو يكى با من راجع به آينده حرف نزن !

زين براى چند لحظه سكوت كرد و بعد سرش رو تكون داد. جديدا هرى رو نميفهميد و اين عصبيش ميكرد. اين همون رفيق سابقش نبود يك چيزى توى وجودش فرق كرده بود. زين بعيد ميدونست اگه شخص ديگه اى اين پول رو بهش ميداد هرى حرفى از غرور ميزد!

-هر غلطى ميخواى بكن...

زين گفت و با اعصاب داغون روى تخت دراز كشيد و زير پتو رفت. بحث كردن با هرى بى فايده بود. اگه تصميمى داشت و انقدر روش مصمم بود ، زين شانسى براى پشيمون كردنش نداشت.

Dark StreetWo Geschichten leben. Entdecke jetzt