one

4.5K 635 585
                                    


All i want is to run away from this world and shelter in your arms💜

.
.
.
.
.

با ضربه ای که به ساق پاش میخوره چشم هاش رو باز میکنه

زی_چرا جفتک میندازی؟

خطاب به انسل که با نیش باز بالای سرش وایساده غر میزنه و اخم هاش به خاطر دردی که توی ساق پاش پیچیده توی هم میرن

+لیام اومد

به خاطر هدفون و صدای بلند موزیک نمیشنوه اما میتونه لب خونی کنه که بی هیچ حرفی سر تکون میده و خمیازه میکشه

کمرش به خاطر بد نشستن روی صندلی های مضخرف چرمی گرفته و چشم هاش از چرت نصفه و نیمه ش قرمز و خواب آلودن

زی_کِی اومد؟

درحالی که هدفون رو توی کوله ش برمیگردونه میپرسه و چشم هاش رو محکم باز و بسته میکنه تا تاری دیدش برطرف شه

+ده دقیقه پیش، اما بهت پیشنهاد میکنم الان نری پیشش

زی_دوباره چی شده؟

+شرکت Ra قراردادش رو باهامون بهم زده، این دومین باریه که داره بهمون ضرر میزنه، معلوم نیست چشه مرتیکه

زین موهای بلند و بهم ریخته ش رو از روی پیشونیش کنار میزنه و تصویر اون چشم های آبی و پر تمسخر توی ذهنش پررنگ میشه

هیچوقت به صاحب اون چشم ها حس خوبی نداشته...

.
.
.
.

زی_من میبرم

خطاب به منشی که ماگ قهوه ی لیام دستشه لب میزنه و دستش رو جلو میبره تا ماگ رو ازش بگیره

بلافاصله چشم های اون دختر برق میزنن و بی معطلی ماگ قهوه رو به زین میده

م_ممنون

زین بی هیچ حرفی سر تکون میده و بدون اینکه در بزنه با تکون دادن دستگیره، در رو تا نیمه باز میکنه

_مگه این خراب شده در نداره

با صدای عربده ی لیام بلافاصله و بی اختیار در رو میبنده و قدم کوتاهی رو به عقب برمیداره

زی_وات د فاک؟!

و همین کافیه تا صدای خنده ی انسل بلند بشه

+گفتم که

زی_واسه خودت گفتی

با اخم عمیقی که بین ابروهاش گره انداخته غر میزنه و عقب گرد میکنه

چند تقه کوتاه به در اتاق اون مرد میزنه و اینبار آروم تر از دفعه قبل در رو باز میکنه

و به آرومی سرش رو از لای در تو میبره...

زی_براتون قهوه آوردم رئیس

محتاطانه لب میزنه و نیشخند پر شیطنتی روی لب هاش کشیده میشه

Violet♡[Ziam] Season 1 CompletedWhere stories live. Discover now