thirteen

3.2K 426 842
                                    


" +هی بیبی، چرا گریه میکنی؟

سرشو بلند میکنه و از بین مژه های بلند و به هم چسبیدش به پسری که رو به روش وایساده نگاه میکنه

چشمای طلاییش خیس و پر آبن و همین باعث میشه تا دیدش به اون پسر تار و ناواضح باشه پس بینیشو بالا میکشه و پلک میزنه تا بتونه تصویر رو به روشو بهتر ببینه

با اینکارش اشکای درشت و داغش از چشماش پایین میچکنو گونه های سرخ و ملتهبشو خیس تر از قبل میکنن

با همون چشمای خیس سرتا پای پسر رو به روشو از نظر میگذرونه و نگاهش روی لبخند محوش ثابت میمونه

چند ثانیه بعد وقتی پسر بزرگتر دستشو به قصد پاک کردن گونه های خیسش جلو میاره به سرعت واکنش نشون میده و درحالی که عروسک تدی برشو محکم به خودش فشار میده بدن کوچولوشو روی نیمکت چوبی عقب میکشه

+هی...نترس من نمیخوام بهت آسیب بزنم

نگاه ترسیدشو بین دست جلو اومده ی اون پسر و چشمای شکلاتیش میگردونه و بینیشو بالا میکشه، وقتیم که پسر بزرگتر کنارش روی نیمکت میشینه، بیشتر ازش فاصله میگیره و عروسکشو محکمتر بغل میکنه

+اسم من لیامه، خواهرم اینجا کار میکنه فکر کنم بشناسیش، اوناهاش اسمش روثِ

رد دست اون پسرو دنبال میکنه و به دختری میرسه که موهای روشنش تا روی شونه هاش راه پیدا کردنو از همون فاصله بهش لبخند میزنه

همون دختری که بیشتر اوقات باهاش بازی میکنه و تو نقاشی کشیدن کمکش میکنه

آروم سر تکون میده و نگاهشو به پسری که کنارش نشسته معطوف میکنه

لی_خوبه، حالا میذاری اشکاتو پاک کنم؟

درحالی که دستمال ساتن آبی رنگشو از جیبش بیرون میاره میگه و وقتی اون پسر با تردید سر تکون میده دستشو جلو میبره و دستمالو روی گونه های خیسش میکشه

لی_اسمتو بهم نمیگی؟

درحالی که دستمالو روی چونه ی خیسش میکشه میپرسه و به چشمای طلایی و روشنش نگاه میکنه

_زین

زمزمه ی آرومش به زحمت به گوش لیام میرسه اما میتونه متوجه بشه که چی گفته

لی_اسم قشنگی داری عزیزم

لبخند میزنه و دستشو جلو میبره

لی_از آشنایی باهات خوشبختم

زین چندثانیه نگاه گیجشو بین دست جلو اومده ی پسر بزرگتر و صورتش میگردونه و وقتی اون پسر به دستش اشاره میکنه، دست کوچولوشو بالا میاره و باهاش دست میده

لیام دست نرم و سفیدشو کمی فشار میده و بعد اتصال دستاشونو قطع میکنه

لی_برای چی داشتی گریه میکردی بیبی؟

Violet♡[Ziam] Season 1 CompletedWhere stories live. Discover now