six

2.8K 495 187
                                    

🗣 Billie Eilish
🎵 Ocean Eyes

can't stop staring at those ocean eyes💙

.
.
.
.
.
.
.
.
.

"چشمای درشت و طلایی رنگشو با امیدواری به درِ بسته ی اتاق رو به روش میدوزه و عروسک تدی برشو محکمتر توی بغلش فشار میده

_تو باید بری

زیرلب با خودش میگه و لبای کوچولوشو با زبونش خیس میکنه

حدود نیم ساعت طول میکشه تا دره اتاق باز بشه و چهره های گرفته و ناراحت اون زن و مرد مشخص بشن.

*خیلی متاسفم، من واقعا نمیدونم چرا مخالفت میکنه

+ایرادی نداره بذارین راحت باشه

زن با غم زمزمه میکنه و نگاه خیسشو به چشمای پسر بچه ای که از داخل اتاق به بیرون سرک میکشه میدوزه

اون چشمای آبی حرفای دیگه ای برای گفتن دارن اما یه چیزی مانعشون میشه

_تو باید بری لو

آستین بلوز قرمز رنگ اون پسرو تو مشت کوچولوش میگیره و مردمکای طلایی رنگشو به آبی های یک دست اون پسر گره میزنه

لو_تا وقتی تو اینجایی من جایی نمیرم زین

زی_نه لو، داداش لیام گفته زود برمیگرده

نگاه بی قرارشو به انتهای راهرو میدوزه و بغض میکنه

لو_تا وقتی داداش لیام بیاد من اینجا میمونم

با لبخند میگه و دست زینو تو دستش میگیره

زی_اما اگه دیگه برنگردن چی؟

لو_برمیگردن...اگرم برنگردن کسای دیگه هستن که بچه بخوان زی

با اطمینان میگه و پلکاشو باز و بسته میکنه

زی_آره هستن

سرشو پایین میندازه و با غم زمزمه میکنه:

زی_هرکسی که میاد اینجا از بچه هایی که چشمای آبی و موهای روشن دارن خوشش میاد

لو_اما من از چشمای طلایی و موهای مشکی خوشم میاد،
من اینجا تنهات نمیذارم زی، حالاام بیا بریم بازی کنیم

بوسه ی محکمی روی گونه ی نرم اون پسر میذاره و وقتی لبخند زیباشو میبینه دنبال خودش به سمت زمین بازی میکشونش"

.
.
.
.
.
.

6:15am

از خواب میپره و با گیجی به اطرافش نگاه میکنه

موهای بلند و مشکی رنگش به پیشونی خیس از عرقش چسبیدنو به خاطر باد ملایمی که از پنجره ی نیمه باز راه میگیره و داخل اتاق میپیچه لرز ثانیه ای به بدن برهنش میوفته

Violet♡[Ziam] Season 1 CompletedTahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon