twelve

3.1K 436 497
                                    

لیوان آب طالبی رو دست ویل میده و لیوان خودشو از آب خنک پر میکنه

لی_زین غذا یخ کرد

با صدای بلند گوشزد میکنه و بلافاصله زین وارد آشپرخونه میشه

درحالی که دستاش خیسن معذرت خواهی میکنه و رنگ پریدگی صورتش توی چشم میزنه

حتی خودشم نمیدونه تو یه روز این چندمین باره که به خاطر توهم رد خون با آب و صابون افتاده به جون دستاش!

لیام نگاه مشکوکی به چهره ی رنگ پریده ی اون پسر میندازه و کمی خودشو عقب میکشه تا زین بتونه از جلوش رد شه

تو این بین با فکری که از ذهنش میگذره لیوان بین دستاشو کمی کج میکنه و باعث میشه چند قطره آب روی آستین تیشرت سورمه ای رنگ زین چکه کنه

لی_ساری بیب

با دقت به چهره ی هول شده ی اون پسر معذرت خواهی میکنه و نگاه خیره و گنگشو به اون خیسی سطحی و کوچیک از نظر میگذرونه

زی_می...میرم عوضش کنم

به آرومی میگه و عقب گرد میکنه تا از آشپزخونه بره بیرون

لی_بشین غذاتو بخور...خودش خشک میشه

زی_زود میام

لی_زین

با هشدار اسمشو صدا میزنه و مچ دستشو بین سرانگشتای خودش گیر میندازه

لی_همین الان میشینی غذاتو میخوری

با تاکید میگه و صورت رنگ پریده ی اون پسرو که نگاهش قفل مچ دست اسیر شده شه از نظر میگذرونه

زی_باید عوضش کن لیام

سرشو بلند میکنه و با چشمای پر شده ش ادامه میده:

زی_میخوام عوضش کنم

با بی قراری دستشو عقب میکشه و توجهی به چهره ی متعجب و پر از تشویش اون مرد نمیکنه

لی_خیلی خب بیب...خیلی خب

با بی نفسی میگه و زین به محض آزاد شدن مچ دستش با قدمای کوتاه اما سریع از آشپزخونه خارج میشه

«به نظرم بهتره این چندروز روی رفتاراش دقیق بشی تا ببینیم میشه گفت رفتارای افراطیش برگشتن یا نه»

صدای کریس تو سرش چرخ میزنه و به آرومی روی صندلی جا میگیره

زین کسی نیست که تو حالت عادی به چند قطره آب تا این حد واکنش نشون بده

مگه اینکه حالتش عادی نباشه!

و_ددی

با صدای آروم ویل به خودش میادو نگاه گیجشو به اون پسر میده

و_من کلی صدات کردم چرا جواب ندادی؟

کمی از آب طالبیش میخوره و با دقت به پدرش نگاه میکنه

Violet♡[Ziam] Season 1 CompletedWo Geschichten leben. Entdecke jetzt