Hi 👋🏻ممنون بابت ووت و کامنت هاتون مرسی میخونین و دوست داشتنتون رو باهام شریک میشین❤️
شما که اینقدر سریع میتونین ووت بدین چرا برای پارت های قبل نکردین دیدین چقدر راحت بود؟داستان رو اگر دوست دارین توی ریدینگ لیستتون اد کنید و ووت و کامنت بدین❤️
3890 words
60 votes~~~
بعد از اینکه به اتاق رسید، با پشت دست دوبار در زد. با صدای زین دستگیره در رو فشرد و در رو اروم باز کرد.
با باز شدن در و دیدن اون صحنه، اولین چیزی که به صورتش برخورد کرد، نفرت بود.
تام روی میز زین لم داده بود و یک دستش رو تکیه گاهش قرار داده بود. زین پاش رو روی پاش گذاشته بود و از میز اویزون کرده بود.
با نفرت نگاهش رو بین تام و زین چرخوند، حرفش رو یادش رفته بود و اصلا نمیدونست برای چی اینجا اومده.
-اومدی فقط نگاه کنی؟
-تن لشتو از روی میز بردار تا حرفم یادم بیاد.
زین چرخی به چشم هاش داد و نگاهش رو از اون دو نفر گرفت، بی توجه به اون دونفر سر جاش جابجا شد و جعبه سیگارش رو روی میز برداشت تا یه نخ بیرون بکشه.
-اول وارد اتاق میشی بعد حرفت یادت میاد؟ یعنی بخوای بکنی اول میکنی توش بعد تحریک میشی؟
تام روی میز نشست و ادامه داد.
-البته تاجایی که از جلوبندی زین خبر دارم محاله تا الان تو تاپ شده باشی، جلوت کار میکنه یانه؟
-نگران نباش، اندازه ای که توی تو بریزمش کار میکنه.
تام براش مهم نبود لیام چی میگه، فقط داشت اخر حرفش رو تصور میکرد و دهنش به شکل اُ دراومده بود.
زین پک کوتاهی از سیگارش گرفت، با دیدن تام که توی حرف لیام غرق شده اخم کرد و محکم ضربه ای به پشت گردن پسر زد.
تام طوری که انگار از خواب پریده باشه با ضربه ی محکم زین به سرعت دستش رو پشت گردنش گذاشت و از زین فاصله گرفت.
-اون میخواد منو بکنه اونوقت منو میزنی؟
-تو نزدیک تر بودی.
KAMU SEDANG MEMBACA
Bloody Painting [L.S][Z.M]
Fiksi Penggemar-Complete- -ادما سرگرمم میکنن. تغییر دادنشون جالبه. با بقیه تنها کاری که میکردم این بود که مرگشون رو به زیبایی تبدیل کنم اما این یکی باعث میشه بخوام به یک چیز دیگه فکر کنم اونم تغییر دادن شخصیتشه. اینکه میخواستی زبونشو ببری ولی بعدا با یک کاره دیگه...