"Part28"

942 198 460
                                    


Hi 👋🏻

ممنون بابت ووت و کامنت هاتون مرسی میخونین و دوست داشتنتون رو باهام شریک میشین❤️
شما که اینقدر سریع میتونین ووت بدین چرا برای پارت های قبل نکردین دیدین چقدر راحت بود؟

داستان رو اگر دوست دارین توی ریدینگ لیستتون اد کنید و ووت و کامنت بدین❤️

3890 words
60 votes

~~~


بعد از اینکه به اتاق رسید، با پشت دست دوبار در زد. با صدای زین دستگیره در رو فشرد و در رو اروم باز کرد.

با باز شدن در و دیدن اون صحنه، اولین چیزی که به صورتش برخورد کرد، نفرت بود.

تام روی میز زین لم داده بود و یک دستش رو تکیه گاهش قرار داده بود. زین پاش رو روی پاش گذاشته بود و از میز اویزون کرده بود.

با نفرت نگاهش رو بین تام و زین چرخوند، حرفش رو یادش رفته بود و اصلا نمیدونست برای چی اینجا اومده.

-اومدی فقط نگاه کنی؟

-تن لشتو از روی میز بردار تا حرفم یادم بیاد.

زین چرخی به چشم هاش داد و نگاهش رو از اون دو نفر گرفت، بی توجه به اون دونفر سر جاش جابجا شد و جعبه سیگارش رو روی میز برداشت تا یه نخ بیرون بکشه.

-اول وارد اتاق میشی بعد حرفت یادت میاد؟ یعنی بخوای بکنی اول میکنی توش بعد تحریک میشی؟

تام روی میز نشست و ادامه داد.

-البته تاجایی که از جلوبندی زین خبر دارم محاله تا الان تو تاپ شده باشی، جلوت کار میکنه یانه؟

-نگران نباش، اندازه ای که توی تو بریزمش کار میکنه.

تام براش مهم نبود لیام چی میگه، فقط داشت اخر حرفش رو تصور میکرد و دهنش به شکل اُ دراومده بود.

زین پک کوتاهی از سیگارش گرفت، با دیدن تام که توی حرف لیام غرق شده اخم کرد و محکم ضربه ای به پشت گردن پسر زد.

تام طوری که انگار از خواب پریده باشه با ضربه ی محکم زین به سرعت دستش رو پشت گردنش گذاشت و از زین فاصله گرفت.

-اون میخواد منو بکنه اونوقت منو میزنی؟

-تو نزدیک تر بودی.

Bloody Painting [L.S][Z.M]Место, где живут истории. Откройте их для себя