"Part41"

812 187 178
                                    

بعد از اینکه گری به اورژانس زنگ زده بود بزور هری رو روی کاناپه خوابوندن. چون خیلی تقلا میکرد و مدام پرستار و دکتر رو از خودش دور میکرد، به زور بهش سوزنی رو تزریق کردن و هری کمی بعد از چند لحظه اروم گرفته بود و داشت به خواب میرفت.

-دیگه خونریزی نمیکنه، الان هم خوابه. لطفا به یک روانپزشک معرفیش کن. تو باهاش چه نسبتی داری؟

-من...من دوستشم.

-اگر حالش بد شد...

دکتر کارتی رو از توی جیبش بیرون کشید و به سمت پسر گرفت.

-حتما با این شماره تماس بگیر. خیلی وضعیت بدی داره. اصلا تنهاش نزار مدام کنارش باش و مطمئن باش از چیز های تیز و برنده دور نگهش میداری.

گری سرش رو به عنوان تایید تکون داد و با مرد موافقت کرد بعدش دکتر و پرستار با خداحافظی کوتاهی خونه رو ترک کردن.

گری نفسش رو کلافه بیرون فوت کرد و برگشت تا به پسر نگاه کنه.

-چه بلایی سرت اومده؟؟



بعد از چند ثانیه با اه و ناله های هری به سمتش رفته بود و وقتی دیده بودش داره درد میکشه دلش به حالش سوخت.

-مهم نیست چقدر سختی کشیدی هری مرگ تنها راه حل نیست.

هری لب های خشکش رو تر کرد و با خشم به پسر زل زد که بدون اینکه بدونه چه اتفاقی براش افتاده داشت قضاوتش میکرد.

-تو نمیدونی چه بلایی سرم اومده. هیچ راهی برای امید نیست. این تنها راهیه که میدونم درسته. قبلا نمیخواستم بمیرم ولی الان میدونم بمیرم بهتر از اینه که زجر بکشم. حتی اگر تنها نتیجه ش پیوستن به سیاهی مطلق باشه. اون هیچوقت منو ول نمیکنه. همیشه ته ذهنم هست تا عذابم بده.

-هست...همیشه امید میتونه سازنده باشه.

گری پسر رو نصیحت کرد و کلمه هارو از ته قلبش گفت. هری سرش رو با ضعف تکون داد و مخالفت کرد

-اخرین باری که دیدم کسی امید داشت مرد. پس از من چه انتظاری داری؟؟

-شاید فقط امیدواری کافی نیست باید به خودت باور داشته باشی.

هری همونطور که دراز کشیده بود به دستش که حالا باندپیچی شده بود نگاه کرد. خون زیادی ازش رفته بود و بهش سرم وصل کرده بودن.

-اینارو ازم دور کن.

هری به سوزن توی دستش و سرم اشاره کرد و سعی کرد به سختی هم که شده از سر جاش بلند بشه و روی کاناپه بشینه.

-نه!...هری باور کن اگر بخوای دوباره تقلا کنی میرم تیمارستان بستریت میکنم. من کاملا جدیم.

گری با لحن محکمی گفت و با دست های توی هم حلقه شده به پسر نزدیک شد.

-فهمیدی؟؟

Bloody Painting [L.S][Z.M]Where stories live. Discover now