Hiii👋🏻
حالتون چطوره؟؟ اینقدر وضعیت کامنتا بده که واقعا انگیزه ای ندارم اپ کنم.
ولی خوشبختانه یا بدبختانه هشت قسمت دیگه بلادی تمومه به کسایی که منتظر موندن داستان تموم بشه بعد بخونن بهتره خبر بدین.
~~~
با درد هنوز داشت به جای مرگ جفری نگاه میکرد یک ساعتی بود که بیدار شده بود و حالا داشت به بی رحمی های لویی فکر میکرد و دلیل برای نفرتش پیدا میکرد این که دیگه عاشقش نباشه اما عشقش بر حسب عادت به سراغش میومد.
اشک هاش تمومی نداشت حس میکرد اینقدر گریه کرده که دیگه چشم هاش به رنگ خون دراومده اما با این حال نمیتونست تحمل کنه و اشک میریخت برای قسمت های از دست رفته ش. دوست هاش، خانوادش، عشقش که با بی رحمی پاشو توی وجودش گذاشته بود. امیدی که به اندازه ی سر سوزن بود رو هم از دست داده بود. اون با حرف های جفری اروم میگرفت و کمی به درد هاش امیدوار میشد اما بعد از مرگ جفری باعث شده بود تا سر سوزنی امید نداشته باشه.
اون یک شخص شکست خورده بود. کسی که مدام زندگیش رو میباخت یکبار به عشق و یکبار برای زندگی کردن.
به دستش که حالا زخم شده بود نگاه کوتاهی انداخت و سر جاش جا به جا شد. خواست روی تخت بشینه که سرش گیج رفت. هنوز هم ضعیف بود و توانی نداشت تا قویع بمونه.
با خستگی و ناتوانی روی تخت بلند شد و خواست از تخت دور بشه که با یاداوری دوباره ی اون مترسک چشم هاش رو محکم روی هم فشار داد.
دلش برای جفری توی این مدت کم تنگ شده بود. زمان زیادی نبود که مرده بود و حالا دلش براش تنگ شده بود.
با ترس از چهار چوب در رد شد و به سمت زیر زمین رفت تا بر حسب عادت با جفری حرف بزنه. پله ها رو رد کرد و به در رسید. اروم دستگیره در رو پایین داد و در رو باز کرد و به سمت زیر زمین رفت.
-جفری...
صداش زد اما جوابی نشنید. وقتی یادش اومد مرده اشک ریخت و بغضش شکسته شد.
اینقدر هق هق کرده بود از دیشب، که حتی گلوش هم زخم شده بود.
به سمت قفس رفت و جای همیشگیش نشست. حالا با کی حرف میزد؟ درد هاش رو به کی میگفت؟ کی درکش میکرد؟ این کلبه حالا با نبود جفری خیلی ترسناک تر از قبلا شده بود.

YOU ARE READING
Bloody Painting [L.S][Z.M]
Fanfiction-Complete- -ادما سرگرمم میکنن. تغییر دادنشون جالبه. با بقیه تنها کاری که میکردم این بود که مرگشون رو به زیبایی تبدیل کنم اما این یکی باعث میشه بخوام به یک چیز دیگه فکر کنم اونم تغییر دادن شخصیتشه. اینکه میخواستی زبونشو ببری ولی بعدا با یک کاره دیگه...