Hi 👋کمتر از یک روز به شرط رسوندین کامنتا نزدیک 400 شد منم گفته بودم اگر تو ی روزم به شرط برسونید من فردا میزارم براتون بدون تاخیر
یعنی میتونین کامنت این قسمت رو به 450+برسونین؟
شما که تو یروز به 380+ رسوندین میتونین تو دوروز حداقل به 450+ برسونین.
نتونستین هم اشکالی نداره بهتون فشار نمیارم من همون هفته ای یبار اپ میکنم😂🌹
ولی بدونین پارت ها امادس و این که زود تر یا دیر تر بخونین به خودتون بستگی داره 😙
کامنت خیلی مهم تر از ووته
حالا اینو میگم نه دیگه ووت ندین😐ووت هم خیلی مهمه باعث میشه بوک برای فالوراتون پیشنهاد بشه.
پس ووت حمایتتون رو اثبات میکنه😙❤️
~~~
به نقاشی خوشرنگش خیره شد.
رنگ قرمز هنوز خشک نشده بود و از چشم هاش هنوز اشک سرخ میریخت.-حالا زیبا تر شدی.
صورتش رو به دختر شوکه شده نزدیک کرد و پیشونی اون رو اروم بوسید.
بعد از بوسه ی ریزش لب هاش رو جدا کرد و نوازش وار موهای بلند توی صورتش رو پشت گوشش کنار زد.
از روی زانو هاش کنار دختر کم سن و سال بلند شد و به سمت میزی که شخص دیگه ای انتهای اون نشسته بود نگاه کوتاهی انداخت.
بعد از اوردن شیشه ی بزرگ شراب، برای هردوشون کمی توی جام های شیشه ای ریخت.
یکی از گیلاس های شراب قرمز رو به سمت زن گرفت. میتونست بوی استرس و ترسش رو از همین فاصله هم احساس کنه.
VOUS LISEZ
Bloody Painting [L.S][Z.M]
Fanfiction-Complete- -ادما سرگرمم میکنن. تغییر دادنشون جالبه. با بقیه تنها کاری که میکردم این بود که مرگشون رو به زیبایی تبدیل کنم اما این یکی باعث میشه بخوام به یک چیز دیگه فکر کنم اونم تغییر دادن شخصیتشه. اینکه میخواستی زبونشو ببری ولی بعدا با یک کاره دیگه...