𝘉𝘭𝘶𝘦 𝘭𝘰𝘷𝘦[KOOKMIN]

🤍🎞️PART:26;NEVER LET ME GO🎞️🤍

اول از هر چیزی میخام اینو نشونتون بدم..جیمینی که موهای بلوند و روشنش جلوی چشم هاش رو میگیره و قلبِ بی جنبه شازده کوچولوش رو میلرزونه:)))

-------

انگشت کوچیکش رو به انگشت کوچیکه جونگکوک گره زد و یه پله جلوتر ازش راه افتاد تا مراقب جونگکوک باشه..هرچند جونگکوک اولش مخالفت کرد ولی جیمین آدم محتاطی بود..جونگکوک با کمک جیمین و نرده های نقره ای رنگ تونست خودشو به پایین پله ها برسونه و انگشت جیمین از گره انگشتش شل بشه و بیوفته..

جیمین با لبخندی که به صورت جونگکوک زد سمت کیسه های خریدش روی کانتر رفت و مشغول بیرون اوردن مواد غذایی ای که از فروشگاه خریده بود شد و جونگکوک هم به دنبال جیمین روی صندلی روبه روش نشست..

جیمین آه کلافه ای کشید و بعد از بالا دادن آستین های بلند هودی گشادش و نمایان شدن دست های استخونی و سفیدش با یه دستش چتری های بلند و بلوندشو روبه بالا داد..جونگکوک هنوزم نگاهش میکرد..زیبا بود!..دست نیافتنی به نظر میرسید..برای جونگکوکی که درمورد عشق اهنگ های زیادی نوشته بود و خونده بود حالا خیلی سخت بنظر می‌رسید..جیمین هیچوقت مثل یه خواننده باهاش رفتار نکرده بود..اونو خجالت زده نکرده بود..نترسونده بودش..و خب این براش لذت بخش هم بود..جیمینی که فقط براش منبع آرامش بود!

"اینجوری برات سخت میشه.."

روبه جیمینی که با یه دستش داشت سبزیجاتِ توی کیسه رو بیرون میاورد گفت و با اشاره جیمین سمت کوله‌ش اونو از کنار کیسه ها برداشت

"یه گیرِ سر مشکی داخل کولمه..میشه پیداش کنی؟"

جونگکوک سرشو به معنی باشه تکون داد و با باز کردن زیپ اولِ کوله سنگینِ جیمین با حجم انبوهی از کتاب و برگه مواجه شد..برگه هایی که شامل نوت ها بودن..کتاب هارو به عقب فرستاد و چیزی جز چندتا کارت بانکی و پول نقد دیگه داخل کیفش نبود..

با پیدا نکردن چیزی زیپِ کوله رو بست و سراغِ بعدی رفت..توی قسمت جلویی کولش همه چی بود..هر چرت و پرتی توش دیده میشد..کیف پول، آدامس، آبنبات،کش مو، کارتِ اتوبوس، نرم کننده دست، عطر، عینک،خوراکی ها و چیزای ریز تر که اصلا نمیدونست به چه درد جیمین میخوره..