-یک ماه بعد..
اتوبوس خالی شده بود..صدای رعد و برق و بارون یه لحظه قطع نمیشد و پسری که لباساش تماما خیس بود روی صندلی تک نفره ای نشسته بود و درحالی که اهنگ if you wanna گوش میداد و زیرلب زمزمش میکرد اشک میریخت..
If you wanna go, then tell me why
اگه میخوای بری پس دلیلش رو بهم بگوI'll be breathing you and only you until I die
من تو رو تنفس میکنم و فقط تو رو تا وقتی بمیرمYou're the only one for whom I try
تو تنها کسی هستی که بخاطرش تلاش میکنمListen to you dub forgetting how to fly
با گوش دادن به تو فراموش میکنم چطور پرواز کنمهمراه با صدای کمِ اهنگ صدای قطره های بارونو میشنید و باهم مخلوط میشدن..ملودی زیبایی بود اما غمگین..
اما..مگه قطره بارون خودش به تنهایی صدا داره؟.. اره، صدا داره، اون گریه میکنه..اونا گریه های اسمونن، شبایی که ماه دل اسمون رو میشکنه و خودشو سرگرم نور خورشید میکنه دل اسمون میشکنه چون اون ماهو توی بغلش داره ولی ماه جذب درخشش یکی دیگه شده،
اون قطره های بارون قطره هایی شبیه به اشک که انگار گریه های اسمونن و الان اسمون هم داشت به حال خودش گریه میکرد هم برای تهیونگ اشک میریخت..
اره اون قطره ها هزارتا فریادن که آسمون جلوی خودش رو گرفته و نمیزاره صداشون دراد..مثل گریه بیصدا..به هرحال اونام اشکن!..
گربه توی بغلش خرخر ریزی کرد و خودشو بالاتر کشید.. انگار میدونست تهیونگ داره با خفه کردن صداش چجوری گریه میکنه..سرشو به سینه تهیونگ مالید و صدای کیوتی از خودش دراورد.
If you suffer I will die for you
اگه زجر بکشی برات میمیرمI always have a bad desire for you
من همیشه میل و تمایل بدی بهت داشتمLove me like nobody else will do
جوری دوستم داشته باش که هیچکسِ دیگه ای دوسم نداشتهبیصدا گریه میکرد..
تهیونگ چشماشو بلاخره باز کرد و همونطور که سرشو به پنجره تکیه میداد روی بخار پنجره نوشت
"تنهام نزار.."
میدونست هیچوقت قرار نیست از این بیشتر بشکنه..یک ماه بود عین یه بیخانمان دنبال پناهش میگشت..یک ماه بود پناهش گم شده بود..یک ماه بود که هیچی شده بود..کل سئول رو گشته بود..حتی بیمارستانی که هوسوک توش بستری بود..هزار بار شکسته بودش ولی هیچوقت تا به این اندازه قلبش به درد نیومده بود..کسی دلش به حالش نمیسوخت..یونگی حتی از خودش ردی به جا نگذاشته بود که تهیونگ مطمعن بشه حالش خوبه انقدر دل نگران نباشه، اره میدونی چرا هیچکس تو دنیا مهم نیست؟چون ادما فقط ادمن نه فرشته..ادما دروغ میگن..هر کثافت کاریای انجام میدن..فقط بخاطر اینکه به چیزی که میخوان برسن..
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝘉𝘭𝘶𝘦 𝘭𝘰𝘷𝘦[KOOKMIN]
Fanfic"مهم نیست کجا زندگی میکنم و چه جایگاهی دارم،فکر کنم حتی اگه توی بهترین جایگاهم بودم و با آدمای خوبی سرو کله میزدم همینطوری زندگی میکردم، بدون اینکه بدونم به کجا دارم میرم یا به اینکه کجا قراره زندگی کنم، زندگی من همینطوری سخت و سرد میشد.." .... "لو...