دیوار رز 2

196 25 0
                                    

_ همون شب عملیات ؟

_ آره همون شب . منو با خودش برد به اتاق و یکی از لباس های خودش رو تنم کرد و گردنبند محبوبشو به گردنم انداخت .

دستی به گردنم کشیدم و گردنبند رو تو مشتم گرفتم.

_ پس این گردنبند مادرته . تا حالا همچین گردنبندی ندیده بودم . خیلی قشنگ و ظریفه !

_ طبق گفته‌ خودش مال مادربزرگش بوده ، بعد به مادرش رسیده بعد به کیارا . این رو گردن من انداخت و روی تختش خوابوند . من انقدر از رفتارش متعجب بودم که نتونستم هیچ عکس العملی نشون بدم . کیارا تا اون لحظه هیچ ارتباطی با من برقرار نکرده بود . بعد خودش از اتاق بیرون رفت . منم پتو رو روی سرم کشیدم و چند دقیقه بعد لیوای اومد . اون موقع فهمیدم اون میخواست منو بدل خودش کنه و من به جای اون بمیرم.

_ گفتی کیارا میخواست که تو بمیری ، مگه چه اطلاعاتی داشتی ؟

_ خب میسا بهم همه چیز رو راجب نحوه به وجود اومدن تایتان ه....

_ بفرمایین اینم از ناهار شما.
هیکارو دو ظرف حاوی نون و پنیر روی میزمون گذاشت و رفت.

داشتم چیکار میکردم ؟ نزدیک بود همه‌چیز رو راجب تایتان ها به هانجی بگم . چرا انقدر احساس صمیمیت کردم ؟ شاید به خاطر این باشه که من هیچوقت دوستی نداشتم. همینطور دوستی که هم سن و سال خودم باشه .

هانجی با کنجکاوی و هیجان پرسید _ میسا چی گفته بود ؟ تایتان ها چجوری به وجود اومدن ؟ تو میدونی ؟

_ نه نمی‌دونم.

ناامید سرشو رو میز گذاشت و گفت _ هیکاروی احمق !

_ هانجی ، از تایتان ها برام بگو . اونا چه شکلین ؟

دوباره با ذوق سرشو اورد بالا و گفت _ واقعا میخای بدونیییی؟

سرمو خاروندم و گفتم _ خب ... آره.

_ از لحاظ فیزیکی اونا شبیه انسان هان ولی در ابعاد بزرگ تر . کوتاه ترین قد اونا سه متره و بلندترین تایتانی که تا الان دیدیدم نه متر بوده . عجیب ترین چیزی که مارو راجب اونا کنجکاو کرده اینه که اونا از کجا تولیدمثل میکنن ؟ آخه هیچ اندام تناسلی ای ندارن . تایتان های زن هم به ندرت بین اونها دیده میشه ‌.

لب هامو به هم فشار دادم تا چیزی نگم . جواب سوال هاشو میدونستم ولی
اگه حرفی بزنم هم سر خودم به باد میره هم هانجی و هم هرکسی که بدونه.

_اوهوم واقعا عجیبه !

me or marnie ?!Onde histórias criam vida. Descubra agora