sex rooms

1.3K 134 40
                                    


با صدای شبیه به زنگ ساعت هوشیار شدم ..
سرم خیلی درد میکرد ..
آخرین چیزی که یادمه اینکه تو فروشگاه لباس بودم و
بعدش توسط چندین شخص بیهوش شدم و
دیگه چیزی یادم نمیاد ..
کم کم چشمام و باز کردم ..
توی یه اتاق که خیلی شبیه به زندان بود، بیدار شدم ..
اتاق هیچ پنجره ای نداشت و تمام فضا خاکستری رنگ بود ..
تنها فرقش با زندان این بود که به جای میله ها ، یه
در بزرگ آهنی داشت ..
مثل این بود که توی یه جعبه بزرگ سر بسته با دیوار های بتن بیدار بشی ..
روی دیوار ها و سقف چندین جای هوا کش های کوچیک بود و با نور های آبی و قرمز رنگ
تا حدی روشن شده بود ..
واقعا ترسناک بودن

+ پس بیدار شدی؟

سرمو با وحشت سمت صدا برگردوندم ..
با دیدن اون پسر که فقط به جز یه ریکابی مشکی و یه
شلوارک تنگ کوتاه چیزی نداشت ، فهمیدم که
توی این اتاق جعبه مانند تنها نیستم و
این توی شرایط ترسناک الان خیلی به نفع من بود ..
حداقل نمیترسیدم ..
ممکن بود اون بدونه من کجام

× تو کی هستی ؟ .. اینجا کجاست ؟

پسر با کلافگی سرشو سمت من چرخوند :
من جیمینم و تو توی اتاق شخصیه من هستی

× یعنی چی ؟ .. دوربین مخفیه.. اسکُلم کردین ؟

+ هیچ شوخی ای در کار نیست .. هر اتفاقی که برات میوفته واقعیه جونگکوک

× تو اسممو از کجا میدونی ؟

با انگشتش اشاره کرد به لباسم:
اسمت روش حک شده

به لباسم نگاه کردم و دیدم آره..
اسمم روش نوشته شده ..
سرمو بین دستام گرفتم ..
سرم داشت از درد میترکید ..
اون پسر منو دست انداخته

× منظورت چیه ؟ یعنی چی که هیچ شوخی ای در کار نیست ؟

پسر یه دفعه غمگین شد :
من از همه چی خبر داشتم واسه همین اینو میدونم ..
کسی که ما رو اینجا زندانی کرده در واقع عموی منه

× یعنی میگی عموی تو ما رو دزدیده و اینجا آورده؟

پسر سرشو تکون داد ..
چشماش نقره ای رنگش خیس شدن ..
من تازه متوجه خوشگلی بیش از حدش شدم ‌..
اون پسر موطلایی سفید برفی! ..
سفید برفی برای اون خیلی لقب مناسبیه

× چرا اینکارو کرده؟

+ عموی من و پدرم باهم شریک بودن ..
بعد از ساختن این ساختمان به مشکل خوردن ..
پدرم میگفت اینجا باید یه ساختمان پزشکی باشه
و از اونجایی که خودش هم یه شیمی دان و پزشک بود
میخواست دارویی برای بیماری ها و واکسن واسه ویروس ها بسازه ، عموم با این ایده موافق بود ولی
خودش دوست داشت
اینجا رو یه پوشش واسه کار های کثیفش کنه ..
اون میخواست سایت پورنوگرافی خودشو راه بندازه
با کلی پورن استار های معروف و
اونایی که میخاستن به این حرفه روی بیارن کمک کنه .. پدر من به شدت مخالفت کرد و
عموم عصبانی شد ..
بعد اونم پدر منو کشت و خودش سهام پدرمو
به دست گرفت ..
الانم اون قسمتی که برای ساختن دارو بود
برای اهداف خودش ازش بهره میبره مثلا ساختن
قرص های افزایش میل جنسی و
از این جور کار های مزخرف و چندش آور

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 11, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

وانشات های کوکمینWhere stories live. Discover now