my love and my baby

1.1K 101 66
                                    


پیرهن مشکی مردونم رو دونه دونه بستم... یک دکمه اول رو باز گذاشتم و به جیمین خیره شدم و ناخواسته لبخند زدم

جلوی آینه با آون شکم بزرگش ایستاده بود و برای خودش خط چشم میکشید.. یک دفعه نگاهامون به هم گره خورد

جیمین چشمش و ریز کرد: نقشت چیه که اینطوری بهم زول زدی؟

خندیدم و رفتم پشت سرش ایستادم... موهاش رو بوسیدم و دستمو گذاشتم رو شکمش... به وضوح حرکت بچه هشت ماهم رو حس کردم

با لبخند گفتم: هیچی عزیزم فقط.. ( تو آینه بهش خیره شدم ) خیلی خوشگل شدی

جیمین: ممنون جعون ولی به هدفت نمیرسی

خودمو از پشت بهش چسبوندم و اخم ساختگی ای کردم: یاااا حتما باید قسطی داشته باشم که اینطوری ازت تعریف کنم؟.. خیلی بی رحمی

جیمین: اینو به کسی بگو که باور کنه من تو رو بهتر از هرکسی میشناسم.. نا سلامتی باهات دوسال زندگی کردم

برشگردوندم و نوک بینی نخودیش رو بوسیدم و جلوش زانو زدم... بافت سفید کلفتش رو بالا زدم و شکم سفید و لختش رو بوسیدم... برآمدگی کنار نافش رو بوسیدم و به شکمش تکیه دادم

جونگکوک: اینم حاصل عشقمونه عزیزم.. امگای شیرین من.. من مطمئنم که یه دختر خوشگل این تو عه

جیمین: یا یه پسر آلفا شبیه تو

جونگکوک: اممممم حتی تصورش هم شیرینه.. فکر کن یه بچه که شبیه هردومونه.. من از همین الان عاشقش شدم جیمین

جیمین: از همین الان گفته باشم حق نداری اونو بیشتر از من دوست داشته باشی

خندیدم و جلوش ایستادم... لبای قنچه شدش  بوسیدم: باز حسودی کردی عزیزم این که بچه خودته

جیمین همینطور که دکمه بازش رو میبست: چه بچه خودم یا هرکس دیگه حق نداری کسی رو بیشتر از من دوست داشته باشی

جونگکوک لبخندی زد که همون موقع تلفنش زنگ خورد... از روی میز برش داشت و با دیدن اسم مادرش جواب داد

جونگکوک: بله مامان

خانم جعون: سلام پسرم حالت چطوره؟

جونگکوک همینطور که دکمه اولش رو دوباره باز میکرد: خوبم شما چطور؟

خانم جعون: ما هم خوبیم میخاستم بپرسم با جیمین رفتی جنسیت بچه رو مشخص کنی یا نه؟ زبون من یکی که مو درآورد از بس گفتم بهتون

جیمین جلوش ایستاد و با لجبازی دکمه اولش رو دوباره بست که باعث خنده جونگکوک شد

جونگکوک: چی کار کنم مامان.. جیمین اسرار داشت که ندونیم ولی آخرش طاقت نیاورد.. قرارهههه ( آستینش رو کنار زد و به ساعتش نگاه کرد 7:10)
تا چند دقیقه دیگه حرکت کنیم و فکر کنم تا ساعتای  هشت بتونیم برسیم آخه قراره یکم هم وسیله واسه جیمین و بچم بگیریم

وانشات های کوکمینTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang